کلمه جو
صفحه اصلی

ویرانگر


مترادف ویرانگر : مخرب، ویران ساز، هادم، مفسد

متضاد ویرانگر : آبادگر

فارسی به انگلیسی

bane, baneful, destroyer, destructive, devastator, killing, fateful, pernicious, pest, ruinous, vandal, wasting

bane, baneful, destroyer, destructive, devastator, killing, fateful, pernicious, pest, ruinous, Vandal, wasting


فارسی به عربی

مدمرة

مترادف و متضاد

desolater (اسم)
ویرانگر، ویران کننده، متروک کننده

desolator (اسم)
ویرانگر، ویران کننده، متروک کننده

ravager (اسم)
ویرانگر، یغماگر

ruiner (اسم)
ویرانگر، خرابکار

destroyer (اسم)
نابود کننده، ویرانگر، مخرب، خرابکار، ناو شکن

ruinous (صفت)
خراب، ویران، ویرانگر، خانمان برانداز، خراب کننده

destructive (صفت)
ویرانگر، مخرب، خانمان برانداز

مخرب، ویران‌ساز، هادم ≠ آبادگر


مفسد


۱. مخرب، ویرانساز، هادم
۲. مفسد ≠ آبادگر


فرهنگ فارسی

(صفت ) ۱- خراب کننده منهدم کننده . ۲- پایمال کننده . ۳- مفسد . ۴- مهلک .

لغت نامه دهخدا

ویران گر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) ویران کن. ویران کننده :
ای خنک آن را کز این ملکت بجَست
که اجل این ملک را ویران گر است.
مولوی.
برآمد ز ویران گران غلغله
فکندند در بام و در زلزله.
هاتفی ( از آنندراج ).
|| غارتگر. || مفسد. || مهلک.( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

ویران کننده، خراب کننده.

دانشنامه عمومی

ویرانگر فیلمی به کارگردانی و نویسندگی ابوالقاسم طالبی ساختهٔ سال ۱۳۷۴ است.
جمشید هاشم پور
مهناز اسلامی
اصغر محبی
حسن جوهرچی
جمشید شاه محمدی
رامین نعمتی
علی نظری
محمد پورغلامی
مهوش رحیمی
احمد بهروزی
علیرضا تقوی
مونا غمخوار
ناصر نجفی
پدرام کریمی
بهمن دان
حسین مسروری
محمود بنفشه خواه
مرجان مجدآبادی
بابک ضرابی
رزیتا چوپان
داوود اسکندری
هادی انباردار
سازمان موساد از چند طریق قصد ضربه زدن به جمهوری اسلامی را دارد و به این منظور، زنی به نام نسرین را به ایران می فرستد…

واژه نامه بختیاریکا

لیلکا
پُینا

پیشنهاد کاربران

خراب کننده



کلمات دیگر: