کلمه جو
صفحه اصلی

متحصن شدن


مترادف متحصن شدن : بست نشستن، پناه گرفتن، پناه جویی کردن، پناه جستن، پناه بردن، تحصن کردن

مترادف و متضاد

بست نشستن، پناه گرفتن، پناهجویی کردن، پناهجستن، پناه بردن، تحصن کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - در جایی پناه گرفتن : و حاکم آنجا نزوال که از امری گرج بود با بسی نفر از عظمای از ناوران و غلب. گرجیان در آن متحصن شده بودند . ۲ - در مکانی مقدس بست نشستن : عده ای از اهالی در تلگرافخانه متحصن شدند .


کلمات دیگر: