کلمه جو
صفحه اصلی

یقظه


مترادف یقظه : بیداری، شب زنده داری، شبگیری

متضاد یقظه : نوم

مترادف و متضاد

۱. بیداری
۲. شبزندهداری، شبگیری ≠ نوم


فرهنگ فارسی

بیداری و هشیاری به معنی بیداری که معمولا به سکون قاف خوانند به فتح قاف است

فرهنگ معین

(یَ ظِ ) [ ع . یقظة ] (اِمص . ) بیداری ، هوشیاری .

لغت نامه دهخدا

یقظة. [ ی َ ق َ ظَ ] (ع اِمص ) یقظه . بیداری . خلاف نوم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از غیاث ). بیداری . (دهار). مقابل نوم .
- بین النوم و الیقظة ؛ میان خواب و بیداری . (یادداشت مؤلف ).


یقظه. [ ی َ ق َ ظَ / ظِ / ی َ ظَ / ظِ ] ( از ع ،اِمص ) یقظة. بیداری و هشیاری. ( ناظم الاطباء ). به معنی بیداری که معمولاً به سکون قاف خوانند، به فتح قاف است. ( از نشریه دانشکده ادبیات تبریز ) :
خویش را در خواب کن زین افتکار
سر ز زیر خواب در یقظه برآر.
مولوی.
نام کالانعام کرد آن قوم را
زآنکه نسبت کو به یقظه نوم را.
مولوی.
|| ( اصطلاح عرفان ) در اصطلاح صوفیان بدین معنی است که خداوند تعلق نفس یعنی روح را بر سه قسم قرار داده است : یکی آن که لمعان کند ضوء آن بر جمیع اجزای بدن اعم ازظاهر و یا باطن آن که آن را یقظه نامند. دیگر آن که منقطع شود ضوء آن بالکلیه که موت گویند و سه دیگر آن که منقطع شود ضوء آن از ظاهر بدن دون الباطن که نوم گویند. ( از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سجادی ).

یقظة. [ ی َ ق َ ظَ ] (ع مص ) بیدار شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص 108).


دانشنامه آزاد فارسی

یَقظَه
(در لغت به معنای بیداری) اصطلاحی عرفانی. اوّلین منزل از منازل طریق الی الله، و سرآغاز سلوکِ سالکان. عارفان یقظه را حالتی تنبّه گونه می دانند که براثر وعظ الهی بر دل مؤمن غلبه می کند و او را به توبه وامی دارد تا واردِ گروهِ سالکان طریق حق شود. یقظه را لطفی الهی و شدّت و دوامِ آن را از عواملِ سرنوشت ساز در طیِّ منازل سلوک به شمار می آورند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] «یقظه» به معنای بیداری و توجّه است و در مقابل غفلت و بی توجهی قرار دارد.
درباره معنای لغوی این کلمه می خوانیم که یقظه عبارت است از: اَلاِْنْتِباهُ وَالتَوَجُّهُ اَعَمُّ مِنْ اَنْ یَکُونَ بِزَوالِ الْمَوْتِ وَالنَّوْمِ کُلاًّ اَوْ فِی الْجُمْلَةِ؛ بیداری و توجه اعم از این است که مرگ و خواب در کار نباشد یا به طور کلی و یا صورت اجمالی...
لفظ «یقظه» در قرآن بکار نرفته است. همچنین لفظی را در قرآن نمی توان یافت که به طور کامل مفهوم مورد نظر ما در مقابل غفلت را برساند؛ ولی شاید بتوان گفت: جامع تر از همه الفاظی که چنین محتوایی دارند، همان واژه «ذکر» است.
کلمه «ذکر» گاهی در مقابل نسیان واقع می شود که در این صورت به معنی فراموش نکردن و ادامه توجه و گاهی نیز به معنی یادآوری است؛ یعنی توجهی که پس از نسیان و فراموشی بر انسان عارض می شود.
مادّه «ذکر» در صورت ها و شکل های مختلف، بیش از 292 بار در قرآن بکار رفته است که نشان از اهمیت یادآوری و توجه و تنبّه دارد.
این آیات انسان را به خداوند متوجه می سازد: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْلِی وَلاَ تَکْفُرُونِ»؛ مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپاسگزار من باشید و به من کفر نورزید.
و دستور می دهند که زیاد به یاد خدا باشید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را یاد کنید، یادی بسیار.

پیشنهاد کاربران

خواب نبودن ( در مقابل خواب ) .


کلمات دیگر: