برابر پارسی : تنکامگی
هوسبازی
برابر پارسی : تنکامگی
فارسی به انگلیسی
لغت نامه دهخدا
هوس بازی. [ هََ وَ ] ( حامص مرکب ) در پی هوس رفتن. هوس باختن :
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.
ببایدهوس کردن از سر به در
که دور هوس بازی آمد به سر.
سعدی.
کلمات دیگر: