slippery
نسود
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) نسو: زخاک و آتش و آبی برسم ایشان رو که خاک خشک ودرشت است و آب نرم ونسود. ( ناصرخسرو.۹۱ )
فرهنگ معین
(نَ ) (ص . ) نرم و ساده .
لغت نامه دهخدا
نسود. [ ن َ ] ( ص ) نسو. ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).چیزی نرم و ساده و لخشان و لغزنده و بی خشونت. ( برهان قاطع ). لغزان. املس. ( یادداشت مؤلف ) :
ز خاک و آتش وآبی به رسم ایشان رو
که خاک خشک و درشت است و آب نرم و نسود.
ز خاک و آتش وآبی به رسم ایشان رو
که خاک خشک و درشت است و آب نرم و نسود.
ناصرخسرو.
فرهنگ عمید
= نسو
نسو#NAME?
پیشنهاد کاربران
مردم صاف و ساده
کشاورزان
نسودی سه دیگر گروه را شناس
کجانیست برکس از ایشان سپاس
فردوسی
کشاورزان
نسودی سه دیگر گروه را شناس
کجانیست برکس از ایشان سپاس
فردوسی
کلمات دیگر: