برابر پارسی : نازک اندیش
نازک خیال
برابر پارسی : نازک اندیش
فرهنگ فارسی
(صفت ) ۱ - آنکه دارای تخیلی لطیف ودقیق است نازک اندیش .۲ - عارف .
فرهنگ معین
( ~ . ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است ، نازک اندیش . ۲ - عارف .
لغت نامه دهخدا
نازک خیال. [ زُ ] ( ص مرکب ) که خیالش نازک و لطیف و رقیق است. که مخیله ای دقیق و قوی دارد. نازک اندیش. دقیق الفکر :
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالی را
سخن هردم بگرد آن لب خاموش می گردد.
فکر ما نازک خیالان را غباری دیگر است.
چو مضمونی که در دل بگذرد نازک خیالی را
سخن هردم بگرد آن لب خاموش می گردد.
جلال اسیر ( از آنندراج ).
گرچه صائب نازک افتاده ست آن موی میان فکر ما نازک خیالان را غباری دیگر است.
صائب ( از آنندراج ).
- نازک خیالان ؛ عارفان و فکرکنندگان در صنایع حق تعالی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ).کلمات دیگر: