هیچ کاره. [ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) ردی. پست. که به هیچ کار نیاید: عسیقة؛ شراب هیچ کاره بسیارآب. مصران الفار؛ نوعی از خرمای هیچ کاره. ( منتهی الارب ). || کسی که کاری و شغلی ندارد. آنکه برای کاری شایسته نیست. || کنایه از مردم ضعیف و بی اعتبار و فرومایه. ( آنندراج ) :
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست.
حافظ.
در فکر آن دهانم و در یاد آن کمر
چون من به روزگار کسی هیچ کاره نیست.
فطرت ( از آنندراج ).
- امثال :
همه کاره هیچ کاره ؛ کسی که صلاحیت هیچ کار ندارد و خود را داخل هر کار میکند.