واگشت. [ گ َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت. بازگشتن. مراجعت. رجوع : بل که سنگ و خاک و کوه و آب را هست واگشت نهانی با خدا.
مولوی.
وقت واگشت حدیبیه رسول در تفکر بود و غمگین و ملول.
مولوی.
فرهنگستان زبان و ادب
{bounce} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] برگشت پیام یا پیام نگار در شبکه های رایانه ای، درصورتی که به هر علت به دست گیرنده نرسد {transition} [ورزش] در بسکتبال، تغییر از وضعیت دفاعی به وضعیت تهاجمی یا برعکس
پیشنهاد کاربران
واگشت : تحول ، انقلاب ، تغییر ناگهانی_ Revolution ( در مقابلِ ) فرگشت : تطور ، سیر تکاملی ، تغییر تدریجی_Evolution