کلمه جو
صفحه اصلی

واگشت


مترادف واگشت : بازگشت، رجعت، مراجعت

متضاد واگشت : عزیمت

فارسی به انگلیسی

revolution

مترادف و متضاد

revolution (اسم)
گردش، اشوب، دور، دوران، چرخش، شورش، انقلاب، دوران کامل، حرکت انقلابی، دور موتور، واگشت

بازگشت، رجعت، مراجعت، ≠ عزیمت


فرهنگ فارسی

(مصدر اسم ) بازگشت مراجعت : (( وقت واگشت حدیبیه رسول در تفکر بود و غمگین و ملول . ) )

فرهنگ معین

( ~. ) (مص مر. اِمص . ) بازگشت ، مراجعت .
(گَ ) (اِ. ) پناه ، پناهگاه .

( ~.) (مص مر. اِمص .) بازگشت ، مراجعت .


(گَ) (اِ.) پناه ، پناهگاه .


لغت نامه دهخدا

واگشت. [ گ َ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت. بازگشتن. مراجعت. رجوع :
بل که سنگ و خاک و کوه و آب را
هست واگشت نهانی با خدا.
مولوی.
وقت واگشت حدیبیه رسول
در تفکر بود و غمگین و ملول.
مولوی.

فرهنگستان زبان و ادب

{bounce} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] برگشت پیام یا پیام نگار در شبکه های رایانه ای، درصورتی که به هر علت به دست گیرنده نرسد
{transition} [ورزش] در بسکتبال، تغییر از وضعیت دفاعی به وضعیت تهاجمی یا برعکس

پیشنهاد کاربران

واگشت : تحول ، انقلاب ، تغییر ناگهانی_ Revolution
( در مقابلِ )
فرگشت : تطور ، سیر تکاملی ، تغییر تدریجی_Evolution


کلمات دیگر: