مترادف متبادر : شتابان، پیشی گیرنده، وارد به ذهن، خاطر
متبادر
مترادف متبادر : شتابان، پیشی گیرنده، وارد به ذهن، خاطر
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
شتابان
پیشیگیرنده، وارد (بهذهن، خاطر)
۱. شتابان
۲. پیشیگیرنده، وارد (بهذهن، خاطر)
فرهنگ فارسی
پیشی گیرنده، واردشده بذهن
( اسم ) ۱ - آنکه پیشی گیرد و بشتابد جمع : متبادرین . ۲ - آنچه بذهن خطور کند .
( اسم ) ۱ - آنکه پیشی گیرد و بشتابد جمع : متبادرین . ۲ - آنچه بذهن خطور کند .
فرهنگ معین
(مُ تَ دِ ) [ ع . ] (اِفا. ) پیشی گیرنده ، چیزی که ناگهان به خاطر آید.
لغت نامه دهخدا
متبادر. [ م ُ ت َ دِ ] ( ع ص ) آن که پیشی گیرد و بشتابد. ( آنندراج ). پیشی گیرنده. ( غیاث ) ( از منتهی الارب ). پیشی گیرنده و شتابنده. ( ناظم الاطباء ). || زودرسنده و زودکننده و به سرعت شتابنده بسوی ذهن. ( آنندراج ). به سرعت شتابنده به سوی ذهن. ( غیاث ). مأخوذ از تازی ، هر چیزی که سبقت گیرد و بشتابد و زودتر به نظر آید و بیشتر ظاهر شود. ( ناظم الاطباء ). آنچه به ذهن خطور کند.
- متبادر به ذهن ؛ هر آنچه اول به یاد آید. ( ناظم الاطباء ).
- متبادر به ذهن ؛ هر آنچه اول به یاد آید. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
پیشی گیرنده.
* متبادر به ذهن: واردشده به ذهن، چیزی که ناگهان به خاطر می آید.
* متبادر به ذهن: واردشده به ذهن، چیزی که ناگهان به خاطر می آید.
پیشیگیرنده.
〈 متبادر به ذهن: واردشده به ذهن؛ چیزی که ناگهان به خاطر میآید.
دانشنامه عمومی
چیزی که ناگهانی به ذهن ما می آید.
کلمات دیگر: