کلمه جو
صفحه اصلی

متنبی

فارسی به انگلیسی

pretending to be a prophet


عربی به فارسی

غيب گو , فال بين , فالگير , شگون , پيش بيني کردن (باتفال)


فرهنگ فارسی

شاعر معروف عرب ( و. کوفه ۳٠۳ - مقت. بیابان سماوه ۳۵۴ ه.ق . ) . وی در خدمت عضدالدوله دیلمی بسر برده و قصاید غرا در مدح وی سروده است . گویند هنگام بازگشت از ایران نزدیک کوفه کسانی از قبیله [ اسد ] بوی حمله کردند و همینکه مغلوب شد آهنگ فرار کرد غلامش بانگ بر آورد : نگذار بگویند در جنگ فرار کرد تو کسی هستی که این بیت را گفته ای : [ فالخیل و اللیل و البیدائ تعرفنی والحرب و الضرب و القرطاس و القلم .] متنبی بشنیدن شعر بمیدان نبرد برگشت و مرگ را استقبال کرد .
( اسم ) مردی که ادعای پیغمبری کند مدعی نبوت

فرهنگ معین

(مُ تَ نَ بّ ) [ ع . ] (اِفا. ) آن که ادعای نبوت کند.

لغت نامه دهخدا

متنبی. [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] ( ع ص ) دعوی نبوت کننده. ( آنندراج ). ادعای پیغمبری کننده. آن که ادعای نبوت و پیغمبری میکند. ( ناظم الاطباء ). آن که دعوی پیغامبری کند به دروغ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

متنبی. [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] ( اِخ ) رجوع به ابوالطیب متنبی ،احمدبن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی در این لغت نامه و رجوع به روضات الجنات ص 61 و تتمه صوان الحکمة ص 185 و ابن الندیم و اعلام زرکلی ج 1 ص 110 چ 2 و معجم المطبوعات ج 2 ص 1615 و تاریخ گزیده ص 813 و خاندان نوبختی ص 195 و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 595 شود.

متنبی . [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] (اِخ ) رجوع به ابوالطیب متنبی ،احمدبن حسین بن حسن بن عبدالصمد الجعفی الکندی در این لغت نامه و رجوع به روضات الجنات ص 61 و تتمه ٔ صوان الحکمة ص 185 و ابن الندیم و اعلام زرکلی ج 1 ص 110 چ 2 و معجم المطبوعات ج 2 ص 1615 و تاریخ گزیده ص 813 و خاندان نوبختی ص 195 و تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ص 595 شود.


متنبی . [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] (ع ص ) دعوی نبوت کننده . (آنندراج ). ادعای پیغمبری کننده . آن که ادعای نبوت و پیغمبری میکند. (ناظم الاطباء). آن که دعوی پیغامبری کند به دروغ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

کسی که دعوی نبوّت کند.

نقل قول ها

متنبی (۳۰۳ق / ۹۱۵م - ۳۵۴ق / ۹۶۵م) شاعر و ادیب عرب در سدهٔ چهارم قمری.
• «أَحِـنُّ إِلَی الکَـأْسِ التِی شَـرِبَتْ بِهَـا/وأَهْـوَی لِمَثْـوَاهَا التُّـرَابَ وَمَا ضَـمَّا.» ترجمه:«مشتاق کاسه ای که با آن نوشید، هستم / عاشق آرامگاه و خاکی که او را دربرگرفته، هستم.»• -> دربارهٔ مادر
• «إِذا رَأیتَ نُیُوبَ اللّیثِ بارِزَةً ... فَلا تَظُنَّنَ أَنَّ اللَیثَ یَبْتَسِمُ» ترجمه: «اگر دندان های شیر را نمایان دیدی/گمان مبر که او لبخند می زند.»• «ما مردگان خود را به خاک می سپاریم، حال آنکه دیگران روی پیکران آنان گام می بردارند.»دیوان متنبی، شرح برقوقی، ج۲، ص۱۱


کلمات دیگر: