کلمه جو
صفحه اصلی

وسواسی


مترادف وسواسی : دودل، مالیخولیایی، مردد، نامصمم

برابر پارسی : دودل

فارسی به انگلیسی

compulsive, fastidious, fixed, fussy, meticulous, obsessive, pathological, precious, queer, stickler


fastidious, fussy, meticulous, obsessive, precious, queer, stickler, scrupulous, irresolute, whimsical, persnickety, compulsive, fixed, pathological

scrupulous, whimsical, irresolute


فارسی به عربی

دقیق , شکاک , کییب

عربی به فارسی

ماليخوليايي , افسرده , سودايي , ادم افسرده


مترادف و متضاد

morose (صفت)
ترشرو، کج خلق، عبوس، وسواسی

valetudinarian (صفت)
مریض، خیالی، علیل، وسواسی

whimsical (صفت)
غریب، بوالهوس، وسواسی، دهن بین

meticulous (صفت)
کمرو، ترسو، باریک بین، خیلی دقیق، وسواسی

queasy (صفت)
تهوع اور، وسواسی، لطیف مزاج، زیاد دقیق

scrupulous (صفت)
وسواسی، ناشی از وسواس یا دقت زیاد

pernickety (صفت)
وسواسی، بهانه گیر، پرچانه، کار بسیار دقیق

persnickety (صفت)
وسواسی، بهانه گیر، پرچانه، کار بسیار دقیق

overcautious (صفت)
وسواسی، بیش از اندازه محتاط

valetudinary (صفت)
علیل، وسواسی

دودل، مالیخولیایی، مردد، نامصمم


فرهنگ فارسی

(صفت ) کسی که دارای وسواساست مردد دو دل .

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) کسی که دارای وسواس است ، مردد، دو دل .

لغت نامه دهخدا

وسواسی. [ وَس ْ ] ( ص نسبی ) منسوب به وسواس. ( ناظم الاطباء ). کسی که دارای وسواس است. مردد. دودل. ( فرهنگ فارسی معین ). || آنکه در کارها همیشه شک آورد و سرگردان باشد و هرگز یقین نکند. || آنکه اندیشه های بد کند. || غمگین و ملول. ( ناظم الاطباء ). رجوع به وسواس شود.

پیشنهاد کاربران

وسواسی:بیش از اندازه محتاط، دِل پِلیس کو/del pelisku/
در گویش شهرستان بهاباد به شخص وسواسی که نسبت به چیز های اطراف خود از لحاظ تمیزی و یا نجس و پاکی حساس است گفته می شود.


کلمات دیگر: