کلمه جو
صفحه اصلی

همخوان


مترادف همخوان : صامت، هماهنگ

فارسی به انگلیسی

congruent, correspondent

مترادف و متضاد

consonant (صفت)
موافق، هم اهنگ، همخوان

صامت


هماهنگ


۱. صامت
۲. هماهنگ


فرهنگ فارسی

هم سفره

لغت نامه دهخدا

هم خوان. [ هََ خوا / خا ] ( ص مرکب ) هم سفره. ( یادداشت مؤلف ) :
بر او زآن شگفت آفرین خوان شدند
به خوردن نشستند و هم خوان شدند.
اسدی.
هم خوان تو گر خلیفه نام است
چون از تو خوردترا غلام است.
نظامی.
چو هم خوان خضری بر این طرف جوی
به هفتادوهفت آب لب را بشوی.
نظامی.
چه جای عزلت و ملک است کآنجا ساخت همت خوان
که عنقا مور خان گشت و سلیمان مرد هم خوانش.
خاقانی.

دانشنامه عمومی

هَمخوان آن دسته از آواهای زبان هستند که هنگام تولیدشان بست یا تنگی در دستگاه گفتار وجود داشته باشد. به همخوان، صامِت، حرفِ بی صدا (و به ندرت) هَم آوا هم گفته شده است.
ب (انفجاری، انسدادی)
پ (انفجاری، انسدادی)
ت، ط (انفجاری)
ث، س، ص (سایشی)
ج (انفجاری)
چ (انفجاری)
ح، ه‍ (سایشی)
خ (سایشی)
د (انفجاری)
ذ، ز، ض، ظ (سایشی)
ر (غلتان)
ژ (سایشی)
ش (سایشی)
ع، ء (انفجاری)
غ، ق (انفجاری)
ف (سایشی)
ک (انفجاری)
گ (انفجاری)
ل (روان)
م (خیشومی)
ن (خیشومی)
و (سایشی)
ی (روان).
همخوان آوایی است که به تنهایی تلفظ نمی شود و به هنگام تولید (در گذر از اندام های گویایی) به مانع برخورد می کند و در نتیجه آوای تازه ای به آن افزوده می شود.
به عبارت دیگر، در دانش آواشناسی، همخوان صدایی گفتاری است که با بسته شدن کامل یا جزئی از مجرای صوتی فوقانی ایجاد می گردد. مجرای صوتی فوقانی به قسمتی از مجرای صوتی گفته می شود که بالاتر از حنجره قرار دارد.
همخوان ها با توجه به شش شاخصهٔ سازوکارهای جریان هوا، واک، وضعیت نرمکام، مرکزی بودن/کناری بودن، جایگاه تولید و شیوه تولید توصیف می شوند.

فرهنگستان زبان و ادب

{consistent} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] سامانه ای که اجزای آن با یکدیگر همخوانی یا سازگاری داشته باشد متـ . سازگار
{consonant} [زبان شناسی] آوایی که در تولید آن نوعی مانع در مسیر جریان هوا ایجاد شود متـ . صامت


کلمات دیگر: