مترادف همدل : متحد، موافق، هم راء ی، یکرنگ
همدل
مترادف همدل : متحد، موافق، هم راء ی، یکرنگ
فارسی به انگلیسی
concordant, congenial, harmonic, empathetic, favorable, harmonious, like-minded, sympathetic, sympathetically
مترادف و متضاد
متحد، موافق، همراءی، یکرنگ
فرهنگ معین
( ~. دِ ) (ص مر. ) ۱ - دارای یک رأی و اندیشه . ۲ - متفق ، متحد. ۳ - دوست جانی و صمیمی .
لغت نامه دهخدا
هم دل. [ هََ دِ ] ( ص مرکب ) همدل. رفیق و متفق الرأی و دوست جانی. ( آنندراج ) :
شاهی است مرا یارا با عدل عمرهمدل
بندیش از او گر گوش داری و بصر داری.
بر ساحَت میدان خرد هم تک اوهام.
از فراوان کاندر آید شاه با شیران به صید
اسب او خو کرد و هم دل گشت با شیر ژیان.
هم دل موری نه ای ، پیشانی شیران مخار.
شاهی است مرا یارا با عدل عمرهمدل
بندیش از او گر گوش داری و بصر داری.
فرخی.
در فکرت اعمال هنر هم دل اسراربر ساحَت میدان خرد هم تک اوهام.
مسعودسعد.
|| هم جرأت. دارای جرأت و شهامت برابر : از فراوان کاندر آید شاه با شیران به صید
اسب او خو کرد و هم دل گشت با شیر ژیان.
فرخی.
قوت پشه نداری چنگ با پیلان مزن هم دل موری نه ای ، پیشانی شیران مخار.
جمال الدین عبدالرزاق.
فرهنگ عمید
دو تن که دارای یک رٲی و اندیشه باشند، متحد، متفق.
کلمات دیگر: