کلمه جو
صفحه اصلی

وعده کردن


برابر پارسی : پیمان بستن

فارسی به انگلیسی

appoint

فرهنگ فارسی

(مصدر )- قول دادن بکسی برای اجرای امری را . ۲ - تعیین وقت برای اجرای امری کردن .

لغت نامه دهخدا

وعده کردن. [ وَ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تعیین وقت برای اجرای امری کردن. قول دادن به کسی اجرای امری را. قول دادن. تعهد کردن :
بر یخ بنویس چون کند وعده
گفتار محال و قول خامش را.
ناصرخسرو.
یا وعده مکن که می فرستم
یا وعده خویش را وفا کن.
سعدی.

فرهنگ فارسی ساره

پیمان بستن


پیشنهاد کاربران

وعده کردن : قول دادن .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 108 ) .


کلمات دیگر: