کلمه جو
صفحه اصلی

ورطه


مترادف ورطه : پرتگاه، غرقاب، گرداب، لجنزار، لجه، مغاک، مهلکه

برابر پارسی : گرداب، مرداب، منجلاب

فارسی به انگلیسی

chaos, jeopardy, abyss, gulf, chasm, abysmal, slough

abyss, gulf


chaos, chasm, gulf, jeopardy, slough


عربی به فارسی

پنجول زدن , با ناخن و جنگال خراشيدن , خاراندن , پاک کردن , زدودن , باکهنه ياچيزي ساييدن يا پاک کردن , تراشيدن , خراشيدن , خراش , اثر خراش , گير , گرفتاري


مترادف و متضاد

پرتگاه، غرقاب، گرداب، لجنزار، لجه، مغاک، مهلکه


فرهنگ فارسی

گرداب، منجلاب، جای طرناک وزمینی که راه بجایی، نداشته باشد، هرامری که نجات از آن دشوارباشد، ورطات جمع
( اسم ) ۱ - زمین پست . ۲ - هلاکت : و اگر ملک او رامجال سخن دهد بیک کلمه خود را از آن ورطه بیرون آرد . ۳ -امری دشوار که از آن نتوانند رهایی یابند. ۴ - گل تنک که چون در آن افتند نتوانند بیرون آیند. ۵ - چاه . ۶ - مهلکه : برین عزم که دیو گاوپای آمد و پای درین ورط. خطر نهاد...

فرهنگ معین

(وَ ط ) [ ع . ورطة ] (اِ. )۱ - جای خطرناک . ۲ - منجلاب ، گرداب .

لغت نامه دهخدا

( ورطة ) ورطة. [ وَ طَ ] ( ع اِ ) کون. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). اِست. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || هر زمین پست مغاک. || زمین هموار بی راه و نشان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بیابان بی راه و بی نشان. ( ناظم الاطباء ). || هلاکی و هر امر دشوار که روی رهایی نداشته باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || گِل تنک. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). وحل. ( اقرب الموارد ). || گِلزار که چون گوسفند در آن افتد رها نشود. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || چاه.( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، وِراط. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || هلاکت و جای هلاکت. || هر خطر و دشواری که دچار انسان میگردد. || تباهی. || هر چیز ترسناک و هولناک و خطرناک که کسی از آن رهایی ندارد. ( ناظم الاطباء ) :
خلاصم ده از ورطه ناپسند
به رویم در مغفرت درمبند.
نزاری قهستانی.
- ورطه هلاکت ؛ مخاطره و جای خطرناک. ( ناظم الاطباء ).
|| غرقاب. ( ناظم الاطباء ). || مجازاً به معنی گرداب مستعمل است. ( غیاث اللغات از منتخب از بحر الجواهر ) :
گفتم از ورطه ٔعشقت به صبوری به در آیم
باز می بینم دریا نه پدید است کرانش.
سعدی.
در این ورطه کشتی فروشد هزار
که پیدا نشد تخته ای بر کنار.
سعدی.
اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
چگونه کشتی از این ورطه بلا بَبَرد.
حافظ ( دیوان چ قزوینی - غنی ص 88 ).
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش.
حافظ.

ورطة. [ وَ طَ ] (ع اِ) کون . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). اِست . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || هر زمین پست مغاک . || زمین هموار بی راه و نشان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بیابان بی راه و بی نشان . (ناظم الاطباء). || هلاکی و هر امر دشوار که روی رهایی نداشته باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || گِل تنک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). وحل . (اقرب الموارد). || گِلزار که چون گوسفند در آن افتد رها نشود. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || چاه .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، وِراط. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || هلاکت و جای هلاکت . || هر خطر و دشواری که دچار انسان میگردد. || تباهی . || هر چیز ترسناک و هولناک و خطرناک که کسی از آن رهایی ندارد. (ناظم الاطباء) :
خلاصم ده از ورطه ٔ ناپسند
به رویم در مغفرت درمبند.

نزاری قهستانی .


- ورطه ٔ هلاکت ؛ مخاطره و جای خطرناک . (ناظم الاطباء).
|| غرقاب . (ناظم الاطباء). || مجازاً به معنی گرداب مستعمل است . (غیاث اللغات از منتخب از بحر الجواهر) :
گفتم از ورطه ٔعشقت به صبوری به در آیم
باز می بینم دریا نه پدید است کرانش .

سعدی .


در این ورطه کشتی فروشد هزار
که پیدا نشد تخته ای بر کنار.

سعدی .


اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر
چگونه کشتی از این ورطه ٔ بلا بَبَرد.

حافظ (دیوان چ قزوینی - غنی ص 88).


ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
باید برون کشید از این ورطه رخت خویش .

حافظ.



فرهنگ عمید

۱. گرداب، منجلاب.
۲. جای خطرناک.
۳. محل هلاک.
۴. هر امری که نجات از آن دشوار باشد.

دانشنامه عمومی

ورطه یا پرتگاه (به انگلیسی: The Abyss) فیلمی ماجراجویانه و علمی تخیلی محصول سال ۱۹۸۹ کشور آمریکا با نویسندگی و کارگردانی جیمز کامرون و با نقش آفرینی اد هریس، مری الیزابت ماسترانتونیو و مایکل بین است.
۹ اوت ۱۹۸۹ (۱۹۸۹-08-۰۹)
در پی غرق شدن یک زیردریایی اتمی متعلق به کشور آمریکا در دریای کارائیب، تیم جستجو و بازیابی نیروی دریایی آمریکا همراه با خدمهٔ یک سکوی نفتی، در رقابتی در برابر کشتی های روسی سعی در یافتن و بازیابی زیردریایی غرق شده دارند. اما در اعماق دریا آنها به چیزی غیرمنتظره برخورد می کنند.
ورطه (گروه موسیقی). وَرطه یک گروه موسیقی پراگرسیو راک ایرانی است که از سال 1393 (2014 میلادی) کار خود را آغاز کرد. هدف اولیه ی تشکیل گروه ورطه، خلق آثار موسیقیایی با رویکردی نو، و مدرنیزه کردن مد ها ، و مایه های موسیقی ایرانی، با استفاده از فضای مدرن موسیقی راک و الکترونیک و در عین حال نزدیک به فرهنگ و سلیقه ی ایرانی بوده است.
گروه ورطه در زمستان ۱۳۹۴، در قالب کنسرتی پژوهشی با همکاری گروه کر بین المللی مهر وطن برای اولین بار در ایران سبک کرراک که تلفیقی از کر آکاپلای پلی فونیک و سبکراک بود را در کرمان به روی صحنه برد.
نخستین آلبوم گروه ورطه با عنوان روایت مسطور در شهریور ۱۳۹۶ عرضه خواهد شد. تاریخ و وقایع تاریخی کشور ایران درون مایه ی قطعات این آلبوم را تشکیل می دهد.

جدول کلمات

منجلاب

پیشنهاد کاربران

این واژه معرب است و از vartak پهلوی برگرفته شده است.

جای گودِ خطرناک

جای خطرناک, منجلاب, گرداب

لغت ورطه که باید آنرا ورته نوشت در فرهنگ واژگان اوستایی به شکل ورتَ و به ماناک همان گمراهی و ضلالت آمده است.

ورطه کلمه ای عربی است و در زبان فارسی هم کاربرد دارد.
تعصب داشتن زبان فارسی پسندیده است اما نه این که لغات عربی که عربی بودن آن توسط بزرگان ادبیات فارسی و شعرای بزرگ فارسی زبان تایید شده است را رد کنیم و لغات عربی را فارسی بدانیم.



باسلام. ورطه در زبان لری دیرین و اصیل یک نفرین به کار برده میشده و به معنی هلاکت ، بلایی مهلک و خطری بی مفر بوده است.

گرداب ، گودال ، مهلکه ، گرفتاری 🌒🌒

ورطه : به معنای گرداب ، گودال ، مهلکه ، گرفتاری

گرداب، گودال

ورطه در زبان فارسی به معنای:مهلکه - هلاکت - زمین پست - خطر و دشواری است.

سلام و کلام ، واژه [ورطه] مستقلا به معنای ( هلاکت و نابودی ) می باشد.
نکته : بنابراین ، بکار گیری همزمان دو واژه هم معنا و بصورت آمیخته [ در ورطه نابودی ] [حشو قبیح ] بوده و از [ اغلاط مصطلح ] فرجام به نیکی [نفیسی]✒️

جای نابودی

زمین پست هم هست که اکثر افراد نمیدونن

به معنای:مهلکه - هلاکت - زمین پست - خطر و دشواری است.


کلمات دیگر: