بخون دویدن داشتن جائی از تن را مجروح کردن جایی از بدن و گذاردن که از آن خون آید .
خون انداختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خون انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) بخون دویدن داشتن جائی از تن را. ( یادداشت مؤلف ). مجروح کردن جایی از بدن و گذاردن که از آن خون آید.
کلمات دیگر: