کلمه جو
صفحه اصلی

اسیان

فرهنگ فارسی

شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند در مائه سوم میلادی پسر فن گال : پادشاه مرون گویند در محاربه با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و به تغنی اشعاریکه درباره محاربه با رومیان سروده بود تسلی می یافت ماک فرس بنام وی در ۱۷۶٠ مجموعه از اشعار را منتشر کرد .

لغت نامه دهخدا

( آسیان ) آسیان. ( اِخ ) ج ِ آسی. مردمان مملکت آس. - زبان آسیان ؛ لهجه ای از زبان فارسی قدیم : دَنَه ؛ نام زن است به زبان آسیان. ( فرهنگ اسدی ، خطی ). صابوته ؛ زن پیر باشد بزبان آسیان. هاز؛ بِدان بزبان آسیان. ( فرهنگ اسدی ، خطی ) .
اسیان. [ اَس ْ ] ( ع ص ) اندوهگین.

اسیان. [ اُ ] ( اِخ ) شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند، در مائه سوم میلادی ، پسر فن گال ، پادشاه مُروِن. گویند در محاربه با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و به تغنی اشعاری که درباره محاربه با رومیان سروده بود تسلی می یافت. ماک فِرس ُ به نام وی در 1760 م. مجموعه ای از اشعار را منتشر کرد.

اسیان . [ اَس ْ ] (ع ص ) اندوهگین .


اسیان . [ اُ ] (اِخ ) شاعری اساطیری از اهالی اسکاتلند، در مائه ٔ سوم میلادی ، پسر فن گال ، پادشاه مُروِن . گویند در محاربه ٔ با رومیان شرکت داشته و دچار بلایا و مصائب گردیده و چشمش نابینا شده است و در هنگام پیری در کوههای اسکاتلند انزوا اختیار کرده و به تغنی اشعاری که درباره ٔ محاربه ٔ با رومیان سروده بود تسلی می یافت . ماک فِرس ُ به نام وی در 1760 م . مجموعه ای از اشعار را منتشر کرد.


دانشنامه عمومی

اسیان، روستایی از توابع بخش آبگرم شهرستان آوج در استان قزوین ایران است.
این روستا در دهستان آبگرم قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۹۰ نفر (۸۱خانوار) بوده است.

آسی ان. آسی (به فرانسوی: Acy) یک کمون در فرانسه است که در پیکاردی واقع شده است.
۱ داده های فرانسه رودخانه و دریاچه و یخچال ها را در نظر نگرفته است > ۱ km² (۰٫۳۸۶ مایل مربع یا ۲۴۷ هکتار)
آسی ۱۱٫۶۷ کیلومترمربع مساحت و ۹۵۹ نفر جمعیت دارد و ۱۶۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

پیشنهاد کاربران

آس=سنگ یان که شاید نشانه جمع بودن کلمه ویا پسوندی برای مکان موردنظر است :همانگونه که میگوییم آسیاب که آس ( سنگ ) آب و چند نمونه دیگری از اسمهای از این قبیل

آسیان از آس که به معنای سنگ است یان که شاید نشانه جمع بودن کلمه ویا پسوند مکان باشد:همانگونه که می گوییم:آسیاب که به معنی آس ( سنگ ) آب تشکیل شده است. من فکر میکنم این معنی اخیر بیشتر با معنی اسم روستای مان سازگاریبیشتری دارد چراکه به گفته پیشینیان آسیابهای متعدی در این روستا وجود داشته است.


کلمات دیگر: