کلمه جو
صفحه اصلی

خوض کردن

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فرو رفتن در آب . ۲ - فرو رفتن در فکر ژرف اندیشیدن . ۳ - ( اسم ) ژرف اندیشی .
تعمق کردن غور رسی کردن

لغت نامه دهخدا

خوض کردن. [ خ َ / خُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) تعمق کردن. غوررسی کردن :
ز آنکه پیوسته ست هر لوله بحوض
خوض کن در معنی این حرف خوض.
مولوی.
معاندان بحسد در حق وی خوضی کرده اند. ( گلستان ).
- خوض کردن در سخن ؛ تعمق در معنی حرفی و کلامی کردن. رجوع به خوض شود.


کلمات دیگر: