کلمه جو
صفحه اصلی

تربص

فرهنگ فارسی

صبرکردن ونگران پیش آمدن، چشمداشت
۱- ( مصدر ) چشم داشتن انتظار کشیدن . ۲- ( اسم ) انتظار چشمداشت . جمع : تربصات .

فرهنگ معین

(تَ رَ بُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) چشم داشتن ، انتظار کشیدن .

لغت نامه دهخدا

تربص. [ ت َ رَب ْ ب ُ ] ( ع مص ) چشم داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( غیاث اللغات ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( آنندراج ). چشم داشتن و انتظار چیزی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). انتظار. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ) : للذین یؤلون من نسائهم تربص اربعة اشهر... ( قرآن 2 / 226 ). قل کل متربص ٌ فتربصوا فَسَتعلمون مَن اصحاب ُ الصراط السَّوی و من اهتدی. ( قرآن 20 135/ ). || درنگ کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). توقف کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). درنگ کردن در مکانی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || بند کردن غله به انتظار گرانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). غله نگاه داشتن برای فروختن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نگه داشتن متاع برای گرانی. || بازایستادن در کاری. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ).

تربص . [ ت َ رَب ْ ب ُ ] (ع مص ) چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ). چشم داشتن و انتظار چیزی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انتظار. (اقرب الموارد) (المنجد) : للذین یؤلون من نسائهم تربص اربعة اشهر... (قرآن 2 / 226). قل کل ﱡ متربص ٌ فتربصوا فَسَتعلمون مَن اصحاب ُ الصراط السَّوی ّ و من اهتدی . (قرآن 20 135/). || درنگ کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توقف کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). درنگ کردن در مکانی . (اقرب الموارد) (المنجد). || بند کردن غله به انتظار گرانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غله نگاه داشتن برای فروختن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نگه داشتن متاع برای گرانی . || بازایستادن در کاری . (اقرب الموارد) (المنجد).


فرهنگ عمید

۱. انتظار کشیدن.
۲. صبر کردن و نگران پیشامد بودن.
۳. چشمداشت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَرَبُّصُ: انتظار
ریشه کلمه:
ربص (۱۷ بار)

پیشنهاد کاربران

درنگ کردن. انتظار کشیدن. توقف کردن


کلمات دیگر: