کلمه جو
صفحه اصلی

دروغی

فارسی به انگلیسی

fake, false, fictional, fictitious, mimic, sham, mock, professed, spurious, falsely

false, sham, spurious, falsely


fake, false, fictional, fictitious, mimic, mock, professed, sham


فارسی به عربی

مشعوذ

مترادف و متضاد

quack (اسم)
قلابی، چاخان، شارلاتان، زبان باز، ادم شارلاتان، طبیب، دروغی، صدای اردک

factitious (صفت)
مصنوعی، ساختگی، صوری، دروغی، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر طبیعی

factitive (صفت)
مصنوعی، ساختگی، صوری، دروغی، وانمود کننده، بهانه کننده، غیر طبیعی

sham (صفت)
قلابی، کمرو، دروغی

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به دروغ مربوط به دروغ ۱ - باطل نادرست . ۲ - ساختگی مصنوع : حاجی دروغی .

لغت نامه دهخدا

دروغی. [ دُ ] ( ص نسبی ) منسوب به دروغ. مربوط به دروغ. دروغ. کاذب. دروغگو. ( ناظم الاطباء ). دروغین. کاذبه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). باطل. نادرست. || ساختگی. مصنوعی :
کسری و جم به درگهت هردو شهی دروغی اند
حاتم و معن بردرت هردو گدای راستین.
سلمان ساوجی.

فرهنگ عمید

۱. ساختگی، نادرست.
۲. (قید ) به دروغ.


کلمات دیگر: