کلمه جو
صفحه اصلی

شرابی

فارسی به انگلیسی

vinaceous, vinous

vinaceous


vinous


مترادف و متضاد

vinaceous (صفت)
انگوری، قرمز، شرابی، بادهای، شرابی رنگ

vinous (صفت)
شرابی، ماننده باده، شرابخور

winy (صفت)
شرابی، شراب مانند، دارای خصوصیات شراب، دارای مزه شراب

vinal (صفت)
شرابی، بشکل شراب

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به شراب . ۲ - باده پرست میخواره .

لغت نامه دهخدا

شرابی. [ ش َ ] ( ص نسبی ) منسوب به شراب. ( یادداشت مؤلف ). || آنکه دائم شراب خورد. شراب خواره. معتاد بشراب. آلوده به شراب. ( یادداشت مؤلف ).
- شرابی تلنگی ؛ از اتباع ، شرابخوار دائم. ( یادداشت مؤلف ).
|| شراب ساز. شراب فروش. ( از یادداشت مؤلف ). || شرابدار. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ). ساقی. ( آنندراج ) :
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو بر آن خم نبید.
منوچهری.
|| به رنگ شراب. ( یادداشت مؤلف ).

شرابی. [ ش َ] ( اِخ ) جمعی از محدثین به این نسبت معروفند که مربوط به پیشه آبا و اجدادی است. ( از انساب سمعانی ).

شرابی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب به شراب . (یادداشت مؤلف ). || آنکه دائم شراب خورد. شراب خواره . معتاد بشراب . آلوده ٔ به شراب . (یادداشت مؤلف ).
- شرابی تلنگی ؛ از اتباع ، شرابخوار دائم . (یادداشت مؤلف ).
|| شراب ساز. شراب فروش . (از یادداشت مؤلف ). || شرابدار. (دهار) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). ساقی . (آنندراج ) :
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو بر آن خم نبید.

منوچهری .


|| به رنگ شراب . (یادداشت مؤلف ).

شرابی . [ ش َ] (اِخ ) جمعی از محدثین به این نسبت معروفند که مربوط به پیشه ٔ آبا و اجدادی است . (از انساب سمعانی ).


فرهنگ عمید

۱. به رنگ سرخ ارغوانی.
۲. (اسم، صفت نسبی ) [قدیمی] ظرف شراب.
شراب فروش، سقا.

۱. به رنگ سرخ ارغوانی.
۲. (اسم، صفت نسبی) [قدیمی] ظرف شراب.


شراب‌فروش؛ سقا.


دانشنامه عمومی

شرابی قرمزی تیره به رنگ شراب سرخ است. نام این رنگ در انگلیسی برگرفته از شراب بورگوینی است که در منطقه بورگوین فرانسه تولید می شود.
این رنگ پر استفاده ترین رنگ رژ لب در دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰ بود. همچنین هنوز در خرده فرهنگ گت یک رنگ پرطرفدار برای رژ لب به شمار می رود.
مد (پوشاک)
ورزش
مسافرت

پیشنهاد کاربران

میگون


کلمات دیگر: