( صفت ) سخت خراشیده بسیار شخوده .
پرخراش
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پرخراش. [ پ ُ خ َ ] ( ص مرکب ) سخت خراشیده. بسیار شخوده :
چو بنشست با سوگ ماهی بلاش
سرش پر ز گرد و رخش پرخراش.
چو بنشست با سوگ ماهی بلاش
سرش پر ز گرد و رخش پرخراش.
فردوسی.
فرهنگ عمید
آنچه خراش بسیار دارد، بسیارخراشیده.
کلمات دیگر: