( اسم ) مونث عامل .
ابن سبائ بن یشجب بن یعرب بن قطحان جد جاهلی است که اخو حمیرو کهلان است .
عامله . [ م ِ ل َ ](اِخ ) دهی است از دهستان چمچال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . واقع در 12هزارگزی جنوب صحنه و 12هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . محلی است دشت و سردسیر و دارای هوای معتدل و 100 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔگاماسیاب تأمین میشود و محصولاتش غلات ، حبوبات ، توتون است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
عاملة. [ م ِ ل َ ] (اِخ ) ابن سبأبن یشجب بن یعرب بن قحطان ، جد جاهلی است که برادر حمیر و کهلان است . (از الاعلام زرکلی ).
عاملة. [ م ِ ل َ ] (اِخ ) بنت مالک بن ودیعةبن عفیربن عدی از کهلان از قحطانیه . ام جاهلی است که خاندان او از پسران او حارث بن مالک بن ودیعةبن عفیرند و از آنهاست : عدی الرقاع العاملی شاعر. (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 252 شود.
عاملة. [ م ِ ل َ ](ع ص ، اِ) مؤنث عامل . رجوع به عامل شود. عاملة الرمح ؛ سینه ٔ نیزه که نزدیک سنان باشد. ج ، عاملات و عوامل . (منتهی الارب ) (تاج العروس ) (آنندراج ) (المنجد).
عامل#NAME?