کلمه جو
صفحه اصلی

ممه


مترادف ممه : پستان، پستانک

فارسی به انگلیسی

bosom, breast, boob, tit, titty

breast


bosom, breast


فارسی به عربی

حلمة , صدی

مترادف و متضاد

پستان


پستانک


۱. پستان
۲. پستانک


mamma (اسم)
پستان، مام، مامان، مادر، ممه

pap (اسم)
قله، نوک پستان، ممه، خمیر نرم، خوراک نرم و رقیق، تفاله گوشت یا سیب، هر چیزی شبیه نوک پستان

teat (اسم)
نوک پستان، ممه، پستانک، شبیه نوک پستان

tit (اسم)
ضربه، نوک پستان، یابو، ممه، دختر یا زن

فرهنگ فارسی

( اسم ) ( بزبان کودکان ) پستان . یا ممه را لولو برد . ۱ - بهنگام از شیر گرفتن کودکان نوک پستان مادر را سیاه کنند و چیزی تلخ مالند چون بچه خواهد بمکد از طعم آن متاذی شود بدو گویند : ممه را لولو برد . ۲ - فایده و امر نیک متوقع از بین رفت .

فرهنگ معین

(مَ مَ یا مِ ) [ تر. ] (اِ. ) ۱ - پستان . ۲ - پستانک (به زبان کودکان ). ، ~ را لولو بردن از میان رفتن وضع یا کیفیت دلخواه یا مورد نظر.

لغت نامه دهخدا

ممه. [ م َ م َ / م ِ ] ( اِ ) در تداول شیرخوارگان ، شیر مادر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || پستان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- امثال :
ممه را لولو برد ؛ تعبیری تسکین بخش کودکان تازه از شیر گرفته را. و مجازاً یعنی فایده و امر نیک متوقع از بین رفت.
|| مجازاً دایه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || کنیزک. همخوابه : به یکی از ممگان اولجایتوسلطان متهم گشت. ( دستورالوزراء ص 323 ).

گویش مازنی

۱مادر ۲پستان


۱واژه ای است به معنی خوراک و غذا به زبان کودکان


/mame/ مادر - پستان & واژه ای است به معنی خوراک و غذا به زبان کودکان

پیشنهاد کاربران

می می ، ریشه دری ( زبان رسمی پارسی ، پس از حمله تازیان ) می می = شیر بزبان کودکانه ، می می گو = شیر گاو به لهجه کودکان ، می می= پستان ( پستان مادر ) می می گرم = شیر گرم بزبان کودکانه در نگهداری زبان نیاکان باشیم 💚

ممه در پارسی همریشه است با مما در انگلیسی
در انگلیسی به پستان مادر که فرزندانش می مکند گویند.
پستاندار: ممال: ممه ای

مَمه در ایران به مادر و پستان مادر میگویند که در انگلیسی با mamma هم ریشه است.

پستان در پستانداران.

ماموگرافی: ممه نگاری، پستان نگاری

ممه به عضوی از اعضای بدنه که در صورت مکش از نوک ان شیر میاید و توی رابطه جنسی هم ازش استفاده میکنن . خیلی ها این رو چیز بدی میدونن و از گفتن اسمش خجالت میکشند خیلی ها هم حرفای زشتی میزنن و باهاش لذت میبرن. ولی باید درست فرهنگ سازی بشه

Boobs
A woman's breast at informal conversations

دو ماه و توپ بزرگ در بدن بانوان که توسط مردان مورد عنایت قرار می گیرد


کلمات دیگر: