مترادف الکی : بی جهت، بی خود، بی سبب، بیهوده، دروغکی
الکی
مترادف الکی : بی جهت، بی خود، بی سبب، بیهوده، دروغکی
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مزور
مترادف و متضاد
قلابی، حرامزاده، نا درست، قلب، جعلی، بدل، بدلی، الکی
بیجهت، بیخود، بیسبب، بیهوده، دروغکی
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) بیخود بیهوده بی جهت . ۲ - دروغکی : الکی میگوید . یا فلانی الکی خوش است . بدون داشتن اسباب و وسایل زندگی شادمانست .
قسمی تمرین نظامی
قسمی تمرین نظامی
فرهنگ معین
(اَ لَ ) (عا. ) ۱ - (ص . ) بیخود، بیهوده ، بی جهت . ۲ - (ق . ) دروغکی .
لغت نامه دهخدا
الکی . [ اَ ل َ ] (ص نسبی ) در تداول عامه ، کاری ظاهری بی آنکه حقیقتی داشته باشد. باطل . دروغ . مترادف کشکی .
الکی . [ اُ ] (ع اِ) قسمی تمرین نظامی . (دزی ج 1 ص 34).
( آلکی ) آلکی. [ ل َ ] ( اِ ) پالکی.
الکی. [ اَ ل َ ] ( ص نسبی ) در تداول عامه ، کاری ظاهری بی آنکه حقیقتی داشته باشد. باطل. دروغ. مترادف کشکی.
الکی. [ اُ ] ( ع اِ ) قسمی تمرین نظامی. ( دزی ج 1 ص 34 ).
الکی. [ اَ ل َ ] ( ص نسبی ) در تداول عامه ، کاری ظاهری بی آنکه حقیقتی داشته باشد. باطل. دروغ. مترادف کشکی.
الکی. [ اُ ] ( ع اِ ) قسمی تمرین نظامی. ( دزی ج 1 ص 34 ).
فرهنگ عمید
( آلکی ) = پالکی
۱. کار عبث و بیهوده.
۲. سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین.
۳. (قید ) بدون دلیل جدّی، از روی تفنن: او هر روز الکی به پارک می رفت.
۱. کار عبث و بیهوده.
۲. سخنی که حقیقت نداشته باشد، دروغین.
۳. (قید ) بدون دلیل جدّی، از روی تفنن: او هر روز الکی به پارک می رفت.
۱. کار عبث و بیهوده.
۲. سخنی که حقیقت نداشته باشد؛ دروغین.
۳. (قید) بدون دلیل جدّی؛ از روی تفنن: او هر روز الکی به پارک میرفت.
دانشنامه عمومی
دروغکی
الکی نام پنجمین آلبوم محسن نامجو می باشد که همچون دو آلبوم آخ و بوسه های بیهوده در خارج از کشور ضبط شده است.این آلبوم در (۱۲ دی ۱۳۹۰ ه. ش) منتشر شد.
«هوشم ببر» غرلی از سعدی است.
«نامه»، «زده» و «زلف» غزل هایی از حافظ هستند.
«آن من است او» و «دیلمان» دو غزل از مولوی هستند.
«یار جانی» آهنگی محلی متعلق به شهر بیرجند است.
«الکی» شعری از خواننده این آلبوم محسن نامجو است.
«الکی» یک آلبوم زنده است که مجموعه ای ست از چندین ترانه جدید که نامجو آن هارا در کنسرت دانشگاه استنفورد اجرا نموده است.
«هوشم ببر» غرلی از سعدی است.
«نامه»، «زده» و «زلف» غزل هایی از حافظ هستند.
«آن من است او» و «دیلمان» دو غزل از مولوی هستند.
«یار جانی» آهنگی محلی متعلق به شهر بیرجند است.
«الکی» شعری از خواننده این آلبوم محسن نامجو است.
«الکی» یک آلبوم زنده است که مجموعه ای ست از چندین ترانه جدید که نامجو آن هارا در کنسرت دانشگاه استنفورد اجرا نموده است.
wiki: استان الکی (به اسپانیایی: Provincia de Elqui) یک استان در شیلی است که در منطقه کوکیمبو واقع شده است. الکی ۱۶٬۸۹۵٫۱ کیلومتر مربع مساحت و ۴۴۲٬۹۹۹ نفر جمعیت دارد.انداکالو کوکیمبو La Higuera لاسرنا Paihuano Vicuña
wiki: الکی (شیلی)
واژه نامه بختیاریکا
( اُلُکی ) از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( ت ) شاخه علاءالدین وند؛ ( ط ) بهداروند
خَشخار ( خشخاری )
زِقَزدِه؛ ولکووی؛ وِلِکی؛ یه هُرتی
خَشخار ( خشخاری )
زِقَزدِه؛ ولکووی؛ وِلِکی؛ یه هُرتی
پیشنهاد کاربران
fake
در پهلوی ( هَلَگ ) همچم با غلط است و چه بسا ( الکی ) دگرشده ی ( هلگی ) باشد؟ به کردیِ سُرانی نیز هَلَه یعنی غلط. البته این تنها یک فرضیه ست.
اَلَکی
این واژه ی کهن پارسی است که ویس ( قوم ) لَک و زبان لَکی و واژه های اروپایی :
انگلیسی : lucky
آلمانی : Glueck با آن هم ریشه اند و :
به مینه بَخت ( اقبال = چیزی که از قبل یا پیش می آید ) و به گونه ای سَرنوشت یا خوش بختی مینه می دهد.
این واژه ی کهن پارسی است که ویس ( قوم ) لَک و زبان لَکی و واژه های اروپایی :
انگلیسی : lucky
آلمانی : Glueck با آن هم ریشه اند و :
به مینه بَخت ( اقبال = چیزی که از قبل یا پیش می آید ) و به گونه ای سَرنوشت یا خوش بختی مینه می دهد.
الک ابزاری است که از سیم های باریک بافته می شود. در گذشته که الک سیمی امروزی نبود و یا در جاهایی که الک سیمی نداشتند ، پارچه های بسیار نازک پنبه ای را مانند الک سیمی به چوب وصل می کردند و آرد و دیگر چیزهای نرم را برای بیختن از آن رد می کردند. این گونه الک مانند نوع سیمی اش مقاوم نبود و پس ازمدتی از میان می رفت. بعدها با توجه به ناتوانی این گونه الک اصطلاح الکی رایج شد و نماد سستی و کم دوامی شد و واژه �الکی� به شکل کنایه در آمد . الکی در آن زمان معنی الک مانند را می داده است ( نگارنده )
بی پایه - بیخودی - بی جهت - اله پرتکی .
ریشه ی واژه ی #الکی ✅
بسیار جالب است فرمی ترکی و بسیار زیبا با واژه ی ال به معنی دست
الکی - دست ساز - فیک
ələki
واژه ای کاملا ترکی وارد زبان فارسی شده است. ♦️
با کمال پررویی واژه را فارسی مینویسند واژه ای بسیار واضح که اندکی تفکر لازم دارد که ترکی بودن آن را نمایان کند.
واژه ی دیگر این معنی به صورت یالانچیلیق - yalan�ılıq وجود دارد در ترکی آناتولی یاپای گویند.
بسیار جالب است فرمی ترکی و بسیار زیبا با واژه ی ال به معنی دست
الکی - دست ساز - فیک
ələki
واژه ای کاملا ترکی وارد زبان فارسی شده است. ♦️
با کمال پررویی واژه را فارسی مینویسند واژه ای بسیار واضح که اندکی تفکر لازم دارد که ترکی بودن آن را نمایان کند.
واژه ی دیگر این معنی به صورت یالانچیلیق - yalan�ılıq وجود دارد در ترکی آناتولی یاپای گویند.
سست، بی بنیاد، غیر اصولی
کلمات دیگر: