کلمه جو
صفحه اصلی

هنو

فرهنگ فارسی

هنگام پدر قبیله ایست

لغت نامه دهخدا

هنو. [ هَِ ن ْوْ ] ( ع اِ ) هنگام. || ( اِخ ) پدر قبیله ای است. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

هنو (دهانه). هنو (دهانه) یک دهانه برخوردی در ماه است.
این دهانه ۱۳ دهانه اقماری دارد.

گویش مازنی

۱هنوز ۲تکان – لرزش


/hanoo/ هنوز - تکان – لرزش

پیشنهاد کاربران

Hanu, در گویش شهرستان بهاباد به جای کلمه ی هنوز استفاده می شود. مثال، چرا می خندید من که هنو چیزی نگفتم ( حرفی نزدم )


کلمات دیگر: