کلمه جو
صفحه اصلی

معقولیت

مترادف و متضاد

rationality (اسم)
عقلانیت، معقولیت

reasonableness (اسم)
معقولیت

فرهنگ فارسی

۱ - مدرک بعقل بودن . ۲ - مودب بودن فرهیختگی .

فرهنگ معین

(مَ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) ۱ - مدرک به عقل بودن . ۲ - مؤدب بودن ، فرهیختگی .

لغت نامه دهخدا

معقولیت. [ م َ لی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) رجوع به معقولی شود.

پیشنهاد کاربران

معقولیت=خردورزیدگی، فرهیختگی، سنجیدگی


کلمات دیگر: