ignition
افروزش
فارسی به انگلیسی
ignition, inflammation
فرهنگ فارسی
فروزش، افروختگی، روشنایی و تابش
( اسم ) ۱ - افروختگی روشنایی . ۲ - اشتعال .
( اسم ) ۱ - افروختگی روشنایی . ۲ - اشتعال .
فرهنگ معین
(اَ زِ )(اِمص . )۱ - افروختگی ، روشنایی . ۲ - اشتعال .
لغت نامه دهخدا
افروزش. [ اَ زِ ] ( اِمص ) افروختگی. روشنائی. ( فرهنگ فارسی معین ). اشتعال. ( فرهنگ فارسی معین ). فروزش. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). اسم مصدر افروختن و فروختن و مصدر دوم این ماده یعنی روشنائی. افروختگی. ( یادداشت دهخدا ) :
بدو گفت خاقان که آئین ما
چنین است و افروزش دین ما.
پر افروزش و پوزش و آفرین.
نه افروزش تاج و تخت و نگین.
نورها کین هفت شمع بی دخان افشانده اند.
بدو گفت خاقان که آئین ما
چنین است و افروزش دین ما.
فردوسی.
سوی موبدان نامه ای همچنین پر افروزش و پوزش و آفرین.
فردوسی.
تن آسانی خویش جستن در این نه افروزش تاج و تخت و نگین.
فردوسی.
وز پی افروزش بزم جلالش دان و بس نورها کین هفت شمع بی دخان افشانده اند.
خاقانی.
فرهنگ عمید
۱. افروختگی، روشنایی، تابش.
۲. (اسم ) [مجاز] رونق.
۲. (اسم ) [مجاز] رونق.
کلمات دیگر: