دشمن , خصومت اميز , متخاصم , ضد
معادی
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) دشمنی کننده . ۲ - ( صفت ) دشمن عدو : سرش رسیده بماه بر ببلندی وان معادی بزیر ماهی پنهان . ( رودکی )
فرهنگ معین
(مُ ) [ ع . ] ۱ - (اِفا. ) دشمنی کننده . ۲ - (ص . ) دشمن ، عدو.
لغت نامه دهخدا
معادی. [ م ُ ] ( ع ص ) دشمنی کننده. مقابل موالی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). دشمن دارنده. خصومت کننده دشمن. عدو :
سرش رسیده به ماه بر، به بلندی
و آن معادی به زیر ماهی پنهان.
معادیان تو نافرخند و نافرزان.
زمین را ز خون معادی معصفر.
سر شمشیر او روز نزالا.
هر کس که بر او خردش بگمارد.
چو مهر تابان بر طلعت موالی تاب.
آن آبدار پرگهر تابدار باد.
بزرگ حصنی سخت استوار از آتش و آب.
ابر کردار بر موالی بار.
کار تو نکو وز تو نکوکار موالی.
بر موالی شکری و بر معادی حنظلی.
موالی را همه نورم معادی را همه نارم.
مبادی تو هرگز به کام معادی.
جز معادی را مکوب و جز موالی را مپای.
و رجوع به معادات و معاداة شود.
سرش رسیده به ماه بر، به بلندی
و آن معادی به زیر ماهی پنهان.
رودکی.
مخالفان تو بی فرهند و بی فرهنگ معادیان تو نافرخند و نافرزان.
بهرامی ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
به هر جنگ اندرنخستین تو کردی زمین را ز خون معادی معصفر.
فرخی.
نزول مرگ باشدبر معادی سر شمشیر او روز نزالا.
عنصری ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
چون روز ببینند این معادی راهر کس که بر او خردش بگمارد.
ناصرخسرو.
چو چرخ گردان بر تارک معادی گردچو مهر تابان بر طلعت موالی تاب.
مسعودسعد.
گاه از برای قهر معادی به چنگ توآن آبدار پرگهر تابدار باد.
مسعودسعد.
بکش به گرد معادی دین سکندر واربزرگ حصنی سخت استوار از آتش و آب.
مسعودسعد.
برق مانند بر معادی زن ابر کردار بر موالی بار.
مسعودسعد.
عیش تو خوش و ناخوش از او عیش معادی کار تو نکو وز تو نکوکار موالی.
سوزنی.
شکر و حنظل ز کین و مهر تو پیدا شدندبر موالی شکری و بر معادی حنظلی.
سوزنی.
چو خورشید زر افشانم ز نور و نار با بهره موالی را همه نورم معادی را همه نارم.
سوزنی ( دیوان چ شاه حسینی ، ص 69 ).
معادی مبادت و گر چاره نبودمبادی تو هرگز به کام معادی.
انوری ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
جز بخیلان را مروب و جز لئیمان را مبندجز معادی را مکوب و جز موالی را مپای.
خاقانی.
خواجه امام اجل همام... در مسند فضایل مستند افاضل باد، موالی او کالسراج المنیر در صدر بساط کرامت و معادی او کالفراش المبثوث در صف نعال آفت. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 116 ). فرزند مرا از قصد دشمن حمایت کرد و از مکر معادی رعایت نمود. ( سندبادنامه ص 153 ).و رجوع به معادات و معاداة شود.
فرهنگ عمید
دشمنی کننده.
دانشنامه عمومی
معادی می تواند به موارد زیر اشاره کند:
پیمان معادی، بازیگر سینمای ایران
المعادی، محله ای در قاهره
پیمان معادی، بازیگر سینمای ایران
المعادی، محله ای در قاهره
wiki: معادی
کلمات دیگر: