( آگور ) آگور. ( اِ ) خشت پخته. آجر. ( ربنجنی ). کرمید :
بر در و بام برف پنداری
بیخته گچ و کشته آگور است.
مسعودسعد.
خانه ٔجغد را بکوشیدی
بگچ آگور و نقش پوشیدی
آن گچ آگور کرده خانه دین
وین بیاراسته بنور یقین.
سنائی.
آهک کافوروش اندوده بر آگور او
خشت زرین را مطلا کرده گوئی آب سیم.
ابن یمین.