دو کس که بر یک تخت نشینند هم نشین و ظاهرا همسر
هم تخت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هم تخت. [ هََ ت َ ] ( ص مرکب ) دو کس که بریک تخت نشینند. هم نشین ، و ظاهراً همسر :
دو صاحب تاج را هم تخت کردند
درگنبد بر ایشان سخت کردند.
کو یکی سلطان در این ایوان که او هم تخت توست
کو یکی رستم در این میدان که او همتای تو؟
دو صاحب تاج را هم تخت کردند
درگنبد بر ایشان سخت کردند.
نظامی.
|| مانند. نظیر : کو یکی سلطان در این ایوان که او هم تخت توست
کو یکی رستم در این میدان که او همتای تو؟
سنائی.
کلمات دیگر: