کلمه جو
صفحه اصلی

مغرم


مترادف مغرم : وامدار، مقروض، مدیون، غرامت گیرنده، تاوان ستان، گرفتار، شیفته، اسیر محبت

مترادف و متضاد

۱. وامدار، مقروض، مدیون
۲. غرامتگیرنده، تاوانستان
۳. گرفتار، شیفته، اسیر محبت


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مرد گرفتار وام مدیون . ۲ - مرد اسیر محبت .

فرهنگ معین

(مُ رَ) [ ع . ] (ص .) 1 - مرد گرفتار وام ، مدیون . 2 - مرد اسیر محبت .


(مَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - تاوان ، غرامت . ۲ - وام ، دین ، ج . مغارم .
(مُ رَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - مرد گرفتار وام ، مدیون . ۲ - مرد اسیر محبت .

(مَ رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - تاوان ، غرامت . 2 - وام ، دین ؛ ج . مغارم .


لغت نامه دهخدا

مغرم. [ م َ رَ ] ( ع مص ) تاوان دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان القرآن ). غَرم. غرامة. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) : و من الاعراب من یتخذ ما ینفق مغرماً و یتربص بکم الدوائر علیهم دائرة السوء واﷲ سمیع علیم. ( قرآن 99/9 ). ام تسئلهم اجراً فهم من مغرم مثقلون. ( قرآن 40/52؛ 46/68 ). و رجوع به غرم و غرامة شود. || زیان بردن در تجارت. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || ( اِ ) تاوان. ج ، مغارم. ( مهذب الاسماء ). غرامت و هرچه ادای آن لازم باشد و وام و تاوان و قولهم اعوذ بک من المأثم و المغرم ؛ ای مغرم الذنوب و المعاصی. ( ناظم الاطباء ). غرامت. ج ، مغارم. ( از اقرب الموارد ) ( از محیط المحیط ).

مغرم. [ م ُ رَ ] ( ع ص ) گرفتار دین و تاوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد گرفتار وام.( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گران وام. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || شیفته دوستی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مرد اسیر دوستی. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آزمند چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آنچه ادای آن لازم باشد و تاوان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غرامت. ( از محیط المحیط ).

مغرم . [ م َ رَ ] (ع مص ) تاوان دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ). غَرم . غرامة. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) : و من الاعراب من یتخذ ما ینفق مغرماً و یتربص بکم الدوائر علیهم دائرة السوء واﷲ سمیع علیم . (قرآن 99/9). ام تسئلهم اجراً فهم من مغرم مثقلون . (قرآن 40/52؛ 46/68). و رجوع به غرم و غرامة شود. || زیان بردن در تجارت . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || (اِ) تاوان . ج ، مغارم . (مهذب الاسماء). غرامت و هرچه ادای آن لازم باشد و وام و تاوان و قولهم اعوذ بک من المأثم و المغرم ؛ ای مغرم الذنوب و المعاصی . (ناظم الاطباء). غرامت . ج ، مغارم . (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).


مغرم . [ م ُ رَ ] (ع ص ) گرفتار دین و تاوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد گرفتار وام .(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گران وام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شیفته ٔ دوستی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مرد اسیر دوستی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آزمند چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آنچه ادای آن لازم باشد و تاوان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غرامت . (از محیط المحیط).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّغْرَمٍ: کسی که بی جهت مجبور به پرداخت خسارتی که خود مسببش نبوده شود - ضرر و خسارتی که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خود بپردازد (کلمه غُرم به معنی ضرر و خسارتی است که انسان بدون اینکه جنایت و یا خیانتی مرتکب شده باشد ، از مال خ...
معنی مُّثْقَلُونَ: سنگین باران (جمع اسم مفعول از مصدر اِثقال (باب افعال )به معنای تحمیل ثقل و سنگینی ، و کنایه است از مشقت ومعنای عبارت "أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ " این است که : نه ، بلکه میپرسیم نکند تو از ایشان دستمزدی در مقابل تبلیغ...
ریشه کلمه:
غرم (۶ بار)

(بر وزن قفل) ضرر مالی. در مجمع فرموده: غرم و مغرم نائبه‏ایست عارض به مال بی آنکه صاحبش خیانتی کرده باشد و اصل آن به معنی لزوم است. قول راغب نیز چنین است . «مغرم» چنانکه گفته شد مصدر میمی است به معنی غرامت یعنی بعضی از اعراب بادیه نشین انفاق خویش را غرامت می‏پندارند. ایضاً در آیه ، . یا از آنها مزدی برای رسالت می‏خواهی که از غرامت، سنگین و ناتوانند. غریم: به داین و مدیون هر دو اطلاق می‏شود چون هر یک در دادن و گرفتن ملازم همدیگرند، بعضی در وجه تسمیه گفته‏اند: داین ملازم مدیون است که حق خویش را بگیرد و دین ملازم مدیون است. ولی غارم به معنی قرضدار و مدیون می‏باشد . که مراد از غارمین قرضدارانند. . غَرام به معنی ثابت و لازم است در مجمع فرموده: غرام اشد عذاب است و آن عذاب لازم و شدید می‏باشد گویند: «فلان مغرم بالنساء» یعنی فلانی به زنان ملازم است و به مفارقت آنها صبر ندارد. معنی آیه چنین است: آنان که گویند: خدایا عذاب جهنم را از ما کنار کن که عذاب آن لازم و پیوسته است نظیر .

پیشنهاد کاربران

مغرم از ماده غرامت به معنی ضرری است که به انسان میرسد بی آنکه جرم و جنایتی انجام داده باشد .


کلمات دیگر: