کلمه جو
صفحه اصلی

معطن

فرهنگ معین

(مَ طِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - خوابگاه شتر. ۲ - آغل گوسفند نزدیک آب ، ج . معاطن .

لغت نامه دهخدا

معطن. [ م َ طِ ] ( ع اِ ) خفتن جای اشتر بر کنار آب. ج ، معاطن. ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). خوابگاه شتران و آغل گوسپندان نزدیک آب. ج ، معاطن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مَبرَک. مُناخ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).


کلمات دیگر: