کلمه جو
صفحه اصلی

افنا

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نیست کردن نابود گردانیدن .
ماخوذ از تازی نیستی نابودی

لغت نامه دهخدا

افنا. [ اِ ] ( از ع ، اِمص ) نیستی. نابودی. نابودکردگی. ( ناظم الاطباء ): افنای کفار کردن ؛ نیست و نابود کردن کفار. ( ناظم الاطباء ). افناء. رجوع به این کلمه شود.

فرهنگ عمید

۱. نیست کردن، نابود کردن.
۲. نیستی.


کلمات دیگر: