کلمه جو
صفحه اصلی

پرپا

مترادف و متضاد

centipede (اسم)
پرپا، صد پا

فرهنگ فارسی

کبوتری که درپای اونیزپرروئیده باشد
( اسم ) خرخاکی خرخدا حمارالبیت پر پایه .

لغت نامه دهخدا

پرپا. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) کبوتر پاموز ( ؟ ). ( غیاث اللغات ). پرپای. مُسَروَل. مُسَروَله. کبوتری که بر پنجه و بالای آن پر بسیار دارد. کبوتر پرپا، حمامه مُسَروَله. ورشان. و رجوع به پرپای شود.

پرپا. [ پ ُ ] ( اِ مرکب ) هَدبه. خرخدا. خرخاکی. پرپایه. حمارالبیت.

پرپا. [ پ َ ] (اِ مرکب ) کبوتر پاموز (؟). (غیاث اللغات ). پرپای . مُسَروَل . مُسَروَله . کبوتری که بر پنجه و بالای آن پر بسیار دارد. کبوتر پرپا، حمامه ٔ مُسَروَله . ورشان . و رجوع به پرپای شود.


پرپا. [ پ ُ ] (اِ مرکب ) هَدبه . خرخدا. خرخاکی . پرپایه . حمارالبیت .


فرهنگ عمید

ویژگی کبوتری که در پاهای او نیز پر روییده باشد.
= خرخاکی

ویژگی کبوتری که در پاهای او نیز پر روییده باشد.


خرخاکی#NAME?


گویش مازنی

/par paa/ کبوتر یا مرغی که پاهایش از پر پوشیده است


کلمات دیگر: