پدیدار شدن
فارسی به انگلیسی
to appear, to become visible
appear, dawn, emerge, peep, peer, show, visualize
مترادف و متضاد
ظاهر شدن، پدیدار شدن، طلوع کردن، خاستن، سر زدن، طالع شدن
پدیدار شدن، بیرون آمدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) نمایان گشتن ظاهر شدن پدید شدن .
پیشنهاد کاربران
1 ) arise
2 ) rouse
2 ) rouse
به ظهور رسیدن:آشکار شدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۶۳ ) .
( برگرفته از یادداشت جناب علی باقری )
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۶۳ ) .
( برگرفته از یادداشت جناب علی باقری )
کلمات دیگر: