کلمه جو
صفحه اصلی

شیطنت


مترادف شیطنت : بدجنسی، بدذاتی، شرارت، شیطانی، بازیگوشی، سرکشی، نافرمانی، چموشی

برابر پارسی : سرکشی، دیوگری

فارسی به انگلیسی

caper, devilment, deviltry, escapade, mischief, naughtiness, roguery, trick, wickedness, monkey business, monkeyshines, shenanigan, devilish acts

naughtiness, mischief, devilish acts


caper, devilment, deviltry, escapade, mischief, naughtiness, roguery, trick, wickedness


فارسی به عربی

ایذاء

مترادف و متضاد

archness (اسم)
شیطنت، موذی گری

mischief (اسم)
اذیت، شیطنت، موذی گری، شرارت، بدسگالی

shenanigan (اسم)
شیطنت

diablerie (اسم)
شیطنت، جادوگری

بدجنسی، بدذاتی، شرارت، شیطانی


سرکشی، نافرمانی


چموشی


۱. بدجنسی، بدذاتی، شرارت، شیطانی
۲. بازیگوشی
۳. سرکشی، نافرمانی
۴. چموشی


فرهنگ فارسی

شیطانی کردن، سرکشی ونافرمانی، بدکاری ودورویی
( اسم ) شیطانی

فرهنگ معین

(شَ یا ش طَ نَ ) [ ع . شیطنة ] ۱ - شیطانی . ۲ - بازی و جنب و جوش که موجب آزار دیگران شود.

لغت نامه دهخدا

شیطنت. [ ش َ / ش ِ طَ ن َ ] ( از ع ، اِمص ) دیوی و شیطانی. ( ناظم الاطباء ). کاری چون کار شیطان کردن. ( یادداشت مؤلف ) :
لاف فریدون زدن وآنگه ضحاک وار
سلطنت و شیطنت هر دو بهم داشتن.
خاقانی.
رزق جستن به حیله شیطانیست
شیطنت را لقب حیل منهید.
خاقانی.
|| گربزی. سعایت. ( یادداشت مؤلف ). || نُکْری ̍. انتربگ. ( یادداشت مؤلف ). ملعنت. || کینه وری و دشمنی. || دورویی. || تمرد و خودسری و خودرایی. نافرمانی و سرکشی. ( ناظم الاطباء ). || سرکشی کودک. شیطانی کردن کودک. در اطفال ، شوخ بازی کردن نه در حد و سامان بلکه به افراط و بد. شوخی. ( یادداشت مؤلف ).

شیطنة. [ ش َ طَ ن َ ] ( ع مص ) دیوی کردن. || سرکش و نافرمان گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

شیطنت . [ ش َ / ش ِ طَ ن َ ] (از ع ، اِمص ) دیوی و شیطانی . (ناظم الاطباء). کاری چون کار شیطان کردن . (یادداشت مؤلف ) :
لاف فریدون زدن وآنگه ضحاک وار
سلطنت و شیطنت هر دو بهم داشتن .

خاقانی .


رزق جستن به حیله شیطانیست
شیطنت را لقب حیل منهید.

خاقانی .


|| گربزی . سعایت . (یادداشت مؤلف ). || نُکْری ̍. انتربگ . (یادداشت مؤلف ). ملعنت . || کینه وری و دشمنی . || دورویی . || تمرد و خودسری و خودرایی . نافرمانی و سرکشی . (ناظم الاطباء). || سرکشی کودک . شیطانی کردن کودک . در اطفال ، شوخ بازی کردن نه در حد و سامان بلکه به افراط و بد. شوخی . (یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

۱. ایجاد سروصدا و مزاحمت برای دیگران.
۲. فریب دادن و گمراه کردن.
۳. شوخی.

پیشنهاد کاربران

بازیگوشی

Archness


کلمات دیگر: