کلمه جو
صفحه اصلی

تیک


مترادف تیک : حرکت عصبی و غیرارادی عضله صورت، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضله، نشانه خ

فارسی به انگلیسی

tick, tic, trick, twitch

tick, trick, twitch


فارسی به عربی

انقر

مترادف و متضاد

۱. حرکت عصبی و غیرارادیعضله صورت، انقباض ناگهانی و غیرارادیعضله
۲. نشانه (خ)


click (اسم)
تیک، تلنگر، صدای مختصر

tick (اسم)
تیک، علامت، چوب خط، تیک تیک، سخت ترین مرحله

حرکت عصبی و غیرارادی‌عضله صورت، انقباض ناگهانی و غیرارادی‌عضله


نشانه (خ)


فرهنگ فارسی

داستان نویس و هنر شناس آلمانی که در برلن متولد شد وی رمانتیزم آلمان را تا سرحد خیالپردازی و فانتزی رهبری کرد ( ۱۸۵۳ - ۱۷۷۳ )

لغت نامه دهخدا

تیک . [ ک َ ] (ع اِ) اسم اشاره ، مانند: تلک مؤنث ذلک ؛ یعنی این زن . (ناظم الاطباء).


تیک. [ ت َ ] ( ع مص ) احمق شدن.( منتهی الارب ). گول و احمق گردیدن. ( ناظم الاطباء ).

تیک. [ ک َ ] ( ع اِ ) اسم اشاره ، مانند: تلک مؤنث ذلک ؛ یعنی این زن. ( ناظم الاطباء ).

تیک. ( اِخ ) داستان نویس و هنرشناس آلمانی که در برلن متولد شد. وی رمانتیزم آلمان را تا سرحد خیال پردازی و فانتزی رهبری کرد ( 1773-1853 م. ). ( از لاروس ). رجوع به دایرة المعارف فارسی و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تیق شود.

تیک . (اِخ ) داستان نویس و هنرشناس آلمانی که در برلن متولد شد. وی رمانتیزم آلمان را تا سرحد خیال پردازی و فانتزی رهبری کرد (1773-1853 م .). (از لاروس ). رجوع به دایرة المعارف فارسی و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تیق شود.


تیک . [ ت َ ] (ع مص ) احمق شدن .(منتهی الارب ). گول و احمق گردیدن . (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

تیک می تواند به موارد زیر اشاره کند:
علامت تیک
تیک عصبی
اختلال تیک
تیک (فیلم)

تیک (خرم آباد). تیک روستایی از توابع بخش پاپی شهرستان خرم آباد در استان لرستان ایران است.
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان کشور قرار دارد و بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.


تیک (فیلم). تیک فیلمی به کارگردانی اسماعیل فلاح پور و نویسندگی فریدون فرهودی محصول سال ۱۳۸۰ است.
ابوالفضل پورعرب
هیلا اکرانی
رویا تیموریان
مهتاج نجومی
عباس امیری
رضا سعیدی
زهرا سعیدی
محمد ابهری
رضا توکلی
شهروز ابراهیمی
الهام حمیدی
تورج فرامرزیان
ابراهیم تفرشی
خسرو خانمحمدی
نسرین خسروان اصفهانی
محمدحسین زوارگلایه
محمود بنفشه خواه
انوشیروان نعیمی
آزاده خورشیددوست
سعیده عرب
علیرضا احمدی کیا
رضا توکلی مقدم
علیرضا صداقت
زوبین بهاری فر
فریده امینی
علی قهرمانی
محمد ودوایی
فهیمه پژمان یار
مریم قربانی
زهرا نعمتی
الهام سیف الهی
بابک نانگلی
سیدمحمد حسینی
محمدرضا مؤمنی
شبنم شعاریان
محسن میرزایی
سعید مظاهری
علی جوهری
حامد دولت آبادی
سیاوش فلاح پور

تیک (کوهرنگ). مختصات: ۳۳°۰۲′ شمالی ۵۰°۰۹′ شرقی / ۳۳٫۰۳۳°شمالی ۵۰٫۱۵۰°شرقی / 33.033; 50.150
تیک روستایی است در شهرستان کوهرنگ، بخش بازفت، استان چهارمحال و بختیاری.

دانشنامه آزاد فارسی

تیک (tic)
(یا: پَرِش عَضُله) اختلالی عضلانی. تیک بر دو نوع است: تیک عصبی۱ و تیک دولورو۲ (دردناک). تیک عصبی واکنش غیرارادیِ انقباضیِ مکرری است که معمولاً در بعضی ماهیچه ها در شرایط فشار هیجانی به وجود می آید. تکرار شانه بالا انداختن، پلک زدن، صاف کردن سینه، یا کشیدن گردن از نمونه های تیک عصبی است. کودکان هم به تیک عصبی مبتلا می شوند، ولی معمولاً با بالارفتن سن شان این عارضه از بین می رود. تیک دولورو واکنش انقباضی ماهیچه های صورت به درد شدید در عصب سه قلو۳ است، که تمام صورت را گرفته درگیر می کند. درد عصب سه قلو به سبب التهاب گره های عصبی۴ است و با داروهای ضد درد، گرم کردن محل درد، و تزریق ویتامین ب۱۲ التیام می یابد.
nervous tictic douloureuxtrigeminal nerveganglia

گویش دزفولی

پیشانی


واژه نامه بختیاریکا

بچه فضول

پیشنهاد کاربران

ثانیه - هر تیکِ زماسنج ( دستگاه ساعت ) - تَکی ( واحدی ) برای سنجشِ زَمان - تیک از اوایی که زَماسنج پَرامیفِکَنَد گرفته شده و به هیچ زبانی وابسته نیست.
یک تیک = یک ثانیه

روستای تیک کوهرنگ بختیاری

به گویش دزفولی به معنی پیشانی می باشد

در گفتار لری میانکوه و دزفول:
به مَنای پیشانی است.
تیک به تیک یک چیز = روبروی یک چیز


تیک

تیک زدن=رل زدن

✔️:tic or check
❌:cross or x

ژست


کلمات دیگر: