صفحه اصلی
بدرقه کردن
مترادف بدرقه کردن
: همراهی کردن، مشایعت کردن
متضاد بدرقه کردن
: استقبال کردن
بستن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
فارسی به انگلیسی
convoy
,
escort
فارسی به عربی
قافلة
مترادف و متضاد
convoy
(فعل)
همراه رفتن، بدرقه کردن
همراهی کردن، مشایعت کردن ≠ استقبال کردن
جدول کلمات
مشایعت
پیشنهاد کاربران
To see some one off
See of
See off
Show out
کلمات دیگر: