کم پشت
فارسی به انگلیسی
thin, of few leaves
scraggly, sparse, thin
فارسی به عربی
رقیق
مترادف و متضاد
لاغر، رقیق، نازک، نزار، باریک، سبک، نحیف، تنک، کم پشت، کم چربی، رقیق و آبکی، کم جمعیت، بطور رقیق، نازک شدن
گشاد گشاد، تنک، کم پشت
فرهنگ فارسی
۱ - آنچه که با فاصله از افراد نوع خود روییده باشد مقابل پر پشت : موی کم پشت . ۲ - کم مایه مقابل پر پشت . ۳ - ( اسم ) قلم مویی که نوک آن بلند باشد قلم نیزه یی .
گویش مازنی
/kam pesht/ تنک پراکنده
تنک پراکنده
جدول کلمات
تنک
پیشنهاد کاربران
تُنُک پشت
Sparse
Wispy
Wispy
Thin
کلمات دیگر: