پراکنده گویی، درهم و برهم سخن گفتن
پراکنده گویی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
الگویی در تکلم که در آن فرد در پاسخ به محرکهای بیرونی یا درونی بهسرعت موضوعی را رها میکند و به موضوعی دیگر میپردازد
فرهنگستان زبان و ادب
{distractible speech} [روان شناسی] الگویی در تکلم که در آن فرد در پاسخ به محرک های بیرونی یا درونی به سرعت موضوعی را رها می کند و به موضوعی دیگر می پردازد
کلمات دیگر: