پدرانه
فارسی به انگلیسی
fatherly, paternal, [adv.] in a fatherly manner
fatherly, parental, paternal
مترادف و متضاد
پدری، پدرانه، از پدر، دارای محبت پدری
فرهنگ فارسی
۱-( صفت ) در خور پدر مانند پدر منسوب بپدر : ( در نهان سوی ما ( مسعود ) پیغام فرستاد ( حاجب ) که امروز البته روی گفت نیست .... و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم . ) ( لیهقی ) . ۲- همچون پدر مانند پدر : پدرانه سخن گفت .
لغت نامه دهخدا
پدرانه. [ پ ِ دَ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) مانند پدر. درخور پدر. چون پدر. منسوب به پدر : در نهان سوی ما [ مسعود ] پیغام فرستاد [ حاجب ] که امروز البته روی گفت نیست...و ما آن نصیحت پدرانه قبول کردیم. ( تاریخ بیهقی ).
فرهنگ عمید
۱. ویژگی رفتار یا عملکردی مانند پدران.
۲. [مجاز] محبت آمیز.
۲. [مجاز] محبت آمیز.
کلمات دیگر: