انگولک کردن
فارسی به انگلیسی
botch, bungle, fool, manipulate, mess, tamper
فارسی به عربی
اِحْتکاکٌ
فرهنگ فارسی
۱ - با انگشت چیزی را زیر و رو کردن بهم زدن . ۳ - دخالت کردن در کاری ( توائ م با بهم زدن آن ).
در تداول کاویدن بانگشتان و رفتن چیزی به انگشت سودن پیوسته انگشتان بدو .
در تداول کاویدن بانگشتان و رفتن چیزی به انگشت سودن پیوسته انگشتان بدو .
لغت نامه دهخدا
انگولک کردن. [ اَ ل َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، کاویدن به انگشتان. ور رفتن با چیزی با انگشت ، سودن پیوسته انگشتان بدو: دیگر چشمت را انگولک مکن تا خوب شود. ( از یادداشتهای مؤلف ). و رجوع به انگلک و انگلک کردن و انگل و انگول شود.
پیشنهاد کاربران
Tamper with
Twiddle
Fiddle
همیشه معنای بد ندارد وقتی توی عرف میگن فلانی انگولک گر هست یا دیگران رو انگولک میکنه یعنی اینکه موذی هست و توی کار دیگران دخالت میکنه.
کلمات دیگر: