کلمه جو
صفحه اصلی

ایلغار


مترادف ایلغار : چپاول، حمله، شبیخون، غارت، لاش، نهب، هجوم

فارسی به انگلیسی

expedition, invasion


blitz, expedition, invasion

blitz


مترادف و متضاد

چپاول، حمله، شبیخون، غارت، لاش، نهب، هجوم


فرهنگ فارسی

الغار: حرکت سریع سپاهیان بطرف دشمن، یورش، هجوم، تاخت وتاز، شبیخون
( اسم ) حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن هجوم یورش .

فرهنگ معین

[ تر. ] (اِمر. ) هجوم ، یورش .

لغت نامه دهخدا

ایلغار. ( ترکی - مغولی ، اِ ) بسرعت بر فوج دشمن دویدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). حرکت سریع سپاهیان بسوی دشمن. هجوم. یورش. ( فرهنگ فارسی معین ). شبگیر و شبیخون. ( ناظم الاطباء ). تاخت. || مسافت در شب با تندی و چالاکی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

حرکت سریع سپاهیان به طرف دشمن، یورش، هجوم، تاخت وتاز، شبیخون.

دانشنامه آزاد فارسی

ایلْغار
یورش سریع و شبیخون سپاهیان به سمت دشمن. شخص شبیخون زننده را ایلغاری و محل تاخت و تاز را ایلغارگاه می نامیدند.

پیشنهاد کاربران

هو
هجوم، نهب ، چپاول. کلمه ای مغولی در زبان فارسی.

در لغت نامه و فرهنگ " ترکی آذربایجانی به فارسی " نوشته پرویز زارع شاهمرسی در کنار معانی مورد نظر شما از معنی بسیار زیبای " عهد و پیمان " نیز استفاده شده است .
این کلمه در تورک های آذربایجان بصورت " ایلقار " ' نام پسر و بیشتر نام دختر بکار میرود .
با تشکر

ایلغار/ ایلغر: ایگلـﮥ مغولی، گسیل داشتن 1. یورش، اهانت، چپاول. 2. نگهبان، سوار نظام سبک. 3. تاخت آوردن، عضو چنین یورش و تاخت. 4. پادگان


کلمات دیگر: