مست، بسیارمست، مست مست
( صفت )مست مست مست طافح مستی که سر از پای نشناسد.
دهی از دهستان سوسن بخش ایزه شهرستان اهواز
( صفت )مست مست مست طافح مستی که سر از پای نشناسد.
دهی از دهستان سوسن بخش ایزه شهرستان اهواز
پیان . (روسی ، ص ) مست . سکران . مست ِمست . طافح . لول . مست لایعقل . که سر از پای نشناسد.
پیان . [ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سوسن بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. واقع در 18 هزارگزی شمال ایزه . کوهستانی ، گرمسیر، دارای 180 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا گندم و جو. شغل اهالی زراعت . راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
مثل – مانند