کلمه جو
صفحه اصلی

حذیفه

فرهنگ فارسی

ابن الیمان خسل بن جابر عبسی قناطری مکنی به ابو عبد الله از صحابه رسول ص و راز دار وی ( ف. ۳۶ ه. ق. ) . او در جنگ نهاوند شرکت داشت و از جانب عمر بحکمرانی نصیبین منصوب گشت .
ابن عبدالمرادی جاهلیت را دریافت و شاهد فتح مصر بود

لغت نامه دهخدا

حذیفة. [ ح ُذَ ف َ ] (اِخ ) مرعشی . رجوع به حذیفةبن قتادة شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن انیس . شاعری است از عرب . ابن عبدربه شعر وی را آورده است . (العقد الفرید چ محمد سعید عریان ج 6 صص 96-97).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن اوس .صحابی است . (الاصابة ج 1 ص 332) (قاموس الاعلام ترکی ).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ )ابن محمد طائی کوفی . از اصمعی و صولی روایت دارد. مرزبانی گوید از علما بوده است . (الموشح ص 55، 304).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ](اِخ ) ابن دأب از آل دأب . جاحظ وی را در عداد نسب شناسان عرب شمرده است . (البیان و التبیین ج 1 ص 258).


( حذیفة ) حذیفة. [ ح َ ف َ ] ( اِخ ) آبی است کعب بن ابی بکربن کلاب را.

حذیفة. [ ح ُ ذَف َ ] ( اِخ ) ابن الابرص. رجوع به حذیفةبن الاحرص شود.

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ ) ابن الاحرص یا الابرص الاشجعی. از حکام اندلس است. مدت ششماه به سال 110 هَ. ق. بر آن دیار ولایت داشت. ( ترجمه عربی معجم الانساب زامباور ج 1 ص 85 ) ( الحلل السندسیة ج 1 ص 299 ).

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ ) ابن اسید، مکنی به ابی سریحة الغفاری. صحابی است. و بعضی حذیفةبن اسد گفته اند. وی از بیعت کنندگان تحت شجره است ، و سپس در کوفه اقامت گزید. و هم بدانجا وفات کرد. ( الاصابةج 1 ص 332 ) ( تاریخ الخلفاء ص 65 ) ( قاموس الاعلام ترکی ).

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ ) ابن انیس. شاعری است از عرب. ابن عبدربه شعر وی را آورده است. ( العقد الفرید چ محمد سعید عریان ج 6 صص 96-97 ).

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ ) ابن اوس.صحابی است. ( الاصابة ج 1 ص 332 ) ( قاموس الاعلام ترکی ).

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ )ابن بدر خطفی بن سلمةبن عوف بن کلیب بن یربوع خطفی ، جدجریربن عطیة خطفی. جاحظ وی را در عداد نساک و زهاد و علماء نسب شمرده است. رجوع به البیان و التبیین ج 1ص 283 شود. و در سیره عمربن عبدالعزیز ص 166 حدیثی از عمارةبن عقیل بن جریربن عطیه مذکور یاد شده است.

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ ) ابن بدر فزاری بن عمروبن جریةبن لوذان. رئیس قبیله بنی فزارة بود و داستان مسابقه اسب دوانی او با قیس بن زهیر که منجر به جنگ و کشتار گردید، در اخبار جاهلیت عرب یاد شده است. اسبهای حذیفه «خطار» و «حنفاء» نام داشت و دو اسب قیس «داحس » و «غبراء» نامیده میشد. رجوع به حاشیه البیان والتبیین جاحظ ج 1 ص 110 و العقد الفرید ابن عبدربه ج 6ص 18 و 19 شود. و نواده وی عیینةبن حصن بن حذیفة در جنگ احزاب شرکت کرده است. ( امتاع الاسماع ج 1 ص 218 ).

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ]( اِخ ) ابن دأب از آل دأب. جاحظ وی را در عداد نسب شناسان عرب شمرده است. ( البیان و التبیین ج 1 ص 258 ).

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] ( اِخ ) ابن عبد فقیم بن عدی بن عامربن ثعلبةبن مالک بن کنانة. نخستین کس بود که به خواندن خطبه و فرمان نسی قیام کرد. و تا چند پشت اخلافش این شغل راداشتند، و آخرین ایشان ابوثمامة جنادةبن عوف بن امیةبن قلعبن عبادبن قلعبن حذیفة بود. و آن چنان بود که در دو یا سه سال یک ماه نسی میکردند تا ماههای قمری در فصول شمسی ثابت بماند، و این کار را عرب دویست سال پیش از اسلام از یهود گرفتند. رجوع به آثار الباقیه و حاشیه التفهیم بیرونی از جلال همائی ص 225 شود.

حذیفة. [ ح َ ف َ ] (اِخ ) آبی است کعب بن ابی بکربن کلاب را.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن اسید، مکنی به ابی سریحة الغفاری . صحابی است . و بعضی حذیفةبن اسد گفته اند. وی از بیعت کنندگان تحت شجره است ، و سپس در کوفه اقامت گزید. و هم بدانجا وفات کرد. (الاصابةج 1 ص 332) (تاریخ الخلفاء ص 65) (قاموس الاعلام ترکی ).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن بدر فزاری بن عمروبن جریةبن لوذان . رئیس قبیله ٔ بنی فزارة بود و داستان مسابقه ٔ اسب دوانی او با قیس بن زهیر که منجر به جنگ و کشتار گردید، در اخبار جاهلیت عرب یاد شده است . اسبهای حذیفه «خطار» و «حنفاء» نام داشت و دو اسب قیس «داحس » و «غبراء» نامیده میشد. رجوع به حاشیه ٔ البیان والتبیین جاحظ ج 1 ص 110 و العقد الفرید ابن عبدربه ج 6ص 18 و 19 شود. و نواده ٔ وی عیینةبن حصن بن حذیفة در جنگ احزاب شرکت کرده است . (امتاع الاسماع ج 1 ص 218).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن عبد المرادی . جاهلیت را دریافت و شاهد فتح مصر بود. روایتی از وی شناخته نیست . ابن مندة او را از گفته ٔ ابن یونس یاد کرد. مغلطای گوید: اما من در تاریخ ابن یونس نامی از وی نیافتم . نام وی در قضائی از عمر یاد شده است . (الاصابة قسم سوم ج 2 ص 59) (حسن المحاضره ج 1 ص 88) (قاموس الاعلام ترکی ).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن عبد فقیم بن عدی بن عامربن ثعلبةبن مالک بن کنانة. نخستین کس بود که به خواندن خطبه و فرمان نسی ٔ قیام کرد. و تا چند پشت اخلافش این شغل راداشتند، و آخرین ایشان ابوثمامة جنادةبن عوف بن امیةبن قلعبن عبادبن قلعبن حذیفة بود. و آن چنان بود که در دو یا سه سال یک ماه نسی ٔ میکردند تا ماههای قمری در فصول شمسی ثابت بماند، و این کار را عرب دویست سال پیش از اسلام از یهود گرفتند. رجوع به آثار الباقیه و حاشیه ٔ التفهیم بیرونی از جلال همائی ص 225 شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ، مکنی به ابی مریم . پرچم دار بنی ازددر یوم رستم بوده است . رجوع به عقد الفرید چ محمد سعید عریان ج 3 ص 335 شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن عدی ، مکنی به ابی عبدالرحمان . در حرب جمل وصفین با مرتضی علی (ع ) بود. معاویة او را در مرجع عذرا در سنه ٔ 53 هَ . ق . بکشت . (تاریخ گزیده ص 222).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن غیاث بن حسان ، مکنی به ابی الیمان عسکری . به اصفهان آمده و در 269 هَ . ق . درگذشت . از ابوعاصم و عبادبن صهیب و دیگربصریان روایت دارد. در کوی «خور» نزدیک ما (ابونعیم اصفهانی ) سکنی داشت . (ذکر اخبار اصفهان ج 1 ص 296).


حذیفة. [ ح ُ ذَف َ ] (اِخ ) ابن الابرص . رجوع به حذیفةبن الاحرص شود.


حذیفة. [ ح ُذَ ف َ ] (اِخ ) اشجعی . رجوع به حذیفةبن الاحوص شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن قتادة مرعشی . صاحب صفةالصفوة او را از زهاد و صاحب کرامات شمرده است و از نهان بن مغلس آرد که : حذیفةبن قتادة مرعشی مرا گفت : در کشتی بودم . کشتی بشکست . من و زنی بر تخته پاره ای بنشستیم و هفت روز بماندیم . زن گفت من تشنه ام . از خدا بخواستم تا ما را سیرآب کند. زنجیری از آسمان بر ما فرودآمد که کوزه ٔ آبی بدان بسته بود. بیاشامیدیم و سر بلند کرده بدان زنجیر نگریستم ، مردی را بدیدم که چهارزانو در آسمان نشسته . گفتم که باشی ؟ گفت : از آدمیان . گفتم چه تو را بدین پایه رساند؟ گفت : دستور خدا بر هوس خود مقدم شمردم ، پس آنچنانکه می بینی مرا بنشاند... وی مصاحبت سفیان ثوری یافت و بسال 207 هَ . ق . درگذشت . (صفةالصفوه ج 4 صص 242-245). در تذکرةالاولیاء ج 2 صص 76-77 در شرح حال یوسف اسباط از این شخص ذکری شده است .


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن الاحرص یا الابرص الاشجعی . از حکام اندلس است . مدت ششماه به سال 110 هَ . ق . بر آن دیار ولایت داشت . (ترجمه ٔ عربی معجم الانساب زامباور ج 1 ص 85) (الحلل السندسیة ج 1 ص 299).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ابن الیمان حسل بن جابر العبسی القناطیری ، مکنی به ابی عبداﷲ. صحابی است . بعضی نام پدر او را حسل و برخی حسیل بن جابربن عمرو گفته اند. و گروهی گویند لقب جد او جروةبن الحرث است . و چون به قناطر که موضعی نزدیک کوفه است منزل کرد او را قناطیری نیز میخوانند. او با پدر خویش به مدینه شد و رسول اکرم او را مخیر فرمود تا در زمره ٔ مهاجرین یا عداد انصار درآید و او انصاری بودن رااختیار کرد. و کاتب حرص نخیلات بود. وی رازدار رسول (ص ) بود و حضرت اسماء منافقین صحابه را بدو ابراز فرمود. و آنگاه که دور خلاف به عمر رسید از وی درخواست تا نام های منافقین بدو افشا کند و او از قبول خواهش عمر سر باززد. و عمر تنها هرگاه حذیفه بر جنازه ٔ یکی از اصحاب حاضر نمی آمد درمی یافت که وی از منافقین بوده است و از اینرو او نیز حضور نمی یافت . او در جنگ نهاوند پس از کشته شدن نعمان بن مقرن لواء جیش مسلمانان را بدست گرفت و همدان و ری و دینور را وی بگشود و در فتح جزیره نیز شرکت داشت و از طرف عمر به حکمرانی نصیبین منصوب گشت . و بواسطه ٔ کمال امانت که داشت عمر به تمام ممالک مفتوحه فرمان کرد که حذیفه هر چیز وهر مقدار که بخواهد به وی دهند، لکن او تنها به معاش روزانه ٔ خود و علیق اسپ خویش قناعت ورزید. و آنگاه که به مقر خلافت بازگشت عمر او را در آغوش گرفت و گفت تو برادر من و من برادر تو باشم . و در کشف المحجوب هجویری آمده است که وی از اصحاب حرب الصفة بوده است وهم گویند که او برخی از اسرار رسول را به حسن بصری آموخت و نیکوئی وعظ و تذکیر حسن از آن اسرار باشد:
گفت زآن فصلی حذیفه با حسن
تا بدان شد وعظ و تذکیرش حسن .

مولوی .


وفات وی چهل روز پس از قتل عثمان بود. و مدفن وی به مداین در پای ایوان است . در سال 1933 م . چون قبری که بنام حذیفه است و مزار مردم میباشد در کنار دجله مورد تعرض امواج آب قرار گرفته آن قبر را بداخل خشکی نزدیک قبرستان منتقل کرده وساختمانی برای آن ساختند. حمداﷲ مستوفی آرد: و بطرف شرقی [ شرقی کوفه ] مقام یونس پیغمبر است و مشهد حذیفةبن الیمان مصاحب رسول (ص )... (نزهةالقلوب ج 3 ص 33). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 329، 351، 437، 439، 487، 500، 502، 536 و ج 2 ص 13، 503 و عقدالفرید ج 3 ص 4، 6 و ج 4 ص 246 و ج 5 ص 14، 65 و عیون الاخبار ابن قتیبة ج 1 ص 17 و 23 و ج 2 ص 136 و 231 و تاریخ جهانگشا ج 1 ص 74 و زرکلی ج 1 ص 215 و فهرست المصاحف و البیان و التبیین ج 2 ص 119 و ج 3 ص 99 و امتاع الاسماع ج 1 ص 30، 129، 239، 477، 479 و الجماهر بیرونی ص 68 و 205 و جوالیقی ص 262 و الاصابه ج 1 ص 317 و تهذیب التهذیب ج 2 ص 219 و فهرست مجمل التواریخ و القصص شود.

حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) ازدی بارقی . ابن مندة گوید: او را در زمره ٔ کسانی که پیغمبر را دریافتند ذکر کرده اند. از جنادةبن ابی امیة روایت دارد و بغوی در صحابی بودن وی شک دارد. (الاصابة قسم سوم ج 2 ص 59 و قسم اول ج 1 صص 256-257). وی با جمعی از بنی ازد در حالتی که روزه بودند روز جمعه به حضور پیغمبر آمدند و مأمور به افطار شدند و پاره ای از احادیث را نیز روایت میکند. (قاموس الاعلام ).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) خطفی . رجوع به حذیفةبن بدر خطفی شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) طائی . رجوع به حذیفةبن محمد شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) غلفائی . صحابی است . ابوبکربن ابی قحافه پس از عکرمةبن ابی جهل او را ولایت عمان داد و به دور خلافت عمر به حکمرانی یمامه منصوب گردید. (الاصابة ج 1 ص 332) (قاموس الاعلام ترکی ).


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) فزاری . رجوع به حذیفةبن بدر فزاری شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ ) قناطری . رجوع به حذیفةبن الیمان شود.


حذیفة. [ ح ُ ذَ ف َ ] (اِخ )ابن بدر خطفی بن سلمةبن عوف بن کلیب بن یربوع خطفی ، جدجریربن عطیة خطفی . جاحظ وی را در عداد نساک و زهاد و علماء نسب شمرده است . رجوع به البیان و التبیین ج 1ص 283 شود. و در سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 166 حدیثی از عمارةبن عقیل بن جریربن عطیه ٔ مذکور یاد شده است .


دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] کلید واژه: صحابه پیامبر، حذیفه، وصیت حذیفه،
حذیفة بن الیمان العنسی است که از بزرگان اصحاب سیدالمرسلین و خاصان جناب امیرالمومنین علیهما و آلهما السلام است و یکی از آن هفت نفری است که بر حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گذاشتند و او با پدر و برادر خود صفوان در حرب اُحُد در خدمت حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله و سلم حاضر بوده و در آن روز یکی از مسلمانان، پدر او را به گمان آن که از مشرکین است.
در اثنای گرمی جنگ شهید کرده و بنابر سری که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با او در میان نهاده بود به حال منافقین صحابه معرفت داشت و اگر در نماز جنازه کسی حاضر نمی شد خلیفه ثانی بر او نماز نمی گزاشت و از جانب او سال ها در مدائن والی بود، پس او را عزل کرد و حضرت سلمان رضی الله عنه والی آن جا شد، چون وفات کرد دوباره حُذیفه والی آن جا شد و مستقر بود تا نوبت به شاه ولایت امام علی علیه السلام رسید، پس از مدینه رقمی مبارک باد و فرمان همایونی به اهل مداین صادر شد و از خلافت خود و استقرار حُذیفه در آن جا به نحوی که بود اطلاع داد ولکن حُذیفه بعد از حرکت آن حضرت از مدینه به جانب بصره به جهت دفع شر اصحاب جَمَل و قبل از نزول موکب همایون به کوفه، وفات کرد و در همان مداین مدفون شد.
و از ابوحمزه ثمالی روایت است که چون حذیفه خواست وفات کند فرزند خود را طلبید و وصیت کرد او را به عمل کردن این نصیحت های نافعه فرمود: ای پسرجان من! ظاهر کن مأیوسی از آن چه که در دست مردم است که در این یأس، غنی و توانگری است و طلب مکن از مردم حاجات خود را که آن فقر حاضر است و همیشه چنان باش که روزی که در آن هستی بهتر باشی از روز گذشته، و هر وقت نماز می کنی چنان نماز کن که گویا نماز وداع و نماز آخر تو است و مکن کاری را که از آن عذر بخواهی.
و از (رجال ابن داود) و غیره نقل شده که فرموده حُذَیفه بن الیمان یکی از ارکان اربعه است. و بعد از وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم در کوفه ساکن شد و بعد از بیعت با حضرت امیرالمومنین علیه السلام به چهل روز در مدائن وفات یافت و در مرض موت، پسران خود صفوان و سعید را وصیت نمود که با حضرت امیر علیه السلام بیعت نمایند و ایشان به موجب وصیت پدر عمل نموده در حرب صِفین به درجه شهادت رسیدند.
رجالیان و شرح حال نگاران ، او را با ویژگی هایی چون : نجیب زاده ، صحابی بزرگ پیامبر خدا ، رازدار پیامبر صلی الله علیه و آله و داناترینِ مردم به منافقان ستوده اند .
و گفته شده خزیمه از معدود کسانی است که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله بر «حقّ خلافت» و «خلافت حق»، استوار ماند و از جمله کسانی بود که فریاد دفاع از خلافت علی علیه السلام را در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله سرداد و با تکیه بر عنوان و جایگاهی که پیامبر خدا به او داده بود ، گواهی داد که پیامبر صلی الله علیه و آله اهل بیت علیهم السلام را معیار شناخت حق از باطل ، معرّفی کرده است و پیشوایی را به نام آنان رقم زده است .

[ویکی فقه] حذیفه (ابهام زدایی). حُذَیفه ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • حذیفة بن فتادة، عارف قرن دوم و سوم• حذیفة بن یمان، صحابی مشهور پیامبر اکرم (صلوات الله علیه)
...


کلمات دیگر: