کلمه جو
صفحه اصلی

دلهم

فرهنگ فارسی

تیره و تاریک . منظم .

لغت نامه دهخدا

دلهم. [ دَهََ ] ( ع ص ، اِ ) تیره و تاریک. ( منتهی الارب ). مظلم.( اقرب الموارد ). || گرگ. ( منتهی الارب ). ذئب. ( اقرب الموارد ). || سنگخوار نر. ( منتهی الارب ). نر از قطا. ( از اقرب الموارد ). || مدهوش عقل رفته از عشق. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || از اعلام است. ( از منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا دَلَّهُمْ: آنان را رهنمون نشد
ریشه کلمه:
دلل (۸ بار)
هم (۳۸۹۶ بار)

دلالت به معنی نشان دادن و ارشاد است. راغب گوید: دلالت آن است که با آن به معرفت و شناختم چیزی برسند مثل دلالت لفظ بر معنی... یعنی مردم را بر مرگ سلیمان دلالت نکرد مگر حشره زمین. . * . شمس دلیل و نشان دهنده سایه است زیرا اگر شمس نبود وجود سایه معلوم نمی‏شد به نظر می‏آید مراد از «مَدَّ الظَّلَّ» وجود شب است که عبارت از امتداد سایه و شدّت آن است که عبارت از امتداد سایه و شدّت آن است و مراد از قبض سایه طلوع فجر و آمدن خورشید و روز است که سایه و تاریکی به اسانی قبض شده و زایل می‏گردد و اگر خدا می‏خواست سایه ممتّد را همانطور نگاه می‏داشت و بشر در ظلمت می‏ماند چنانکه فرموده این آیه با آیات بعدی چنانکه المیزان گفته تمثیل است برای هدایت مردم و احاطه ضلالت و امتداد سایه و اینکه اگر خدا می‏خواست آن را ساکن و بی حرکت می‏کرد مثال شمول و احاطه ضلالت، وجود آفتاب که سایه را از بین می‏برد، آمدن پیامبران است. معنی دو آیه چنین می‏شود: آیا توجّه نکردی به کار پروردگارت که چطور سایه را امتداد داد و اگر می‏خواست در همان حال باقی می‏گذاشت. سپس آفتاب را دلیل و نشان دهنده سایه کرد سپس آن را به آسانی به سوی خود گرفتیم و معدومش کردیم.


کلمات دیگر: