کلمه جو
صفحه اصلی

متماس

فرهنگ معین

(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) یکدیگر را مس کننده ، به هم پیوندنده .

لغت نامه دهخدا

متماس. [ م ُ ت َ ماس س ] ( ع ص )پیوسته و متصل. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).


کلمات دیگر: