کلمه جو
صفحه اصلی

وهوهه

فرهنگ معین

(وَ وَ ) (اِ. ) فریاد برآوردن از روی حُزن ، گفتن : وه وه .

لغت نامه دهخدا

( وهوهة ) وهوهة. [ وَهَْ وَ هََ ] ( ع اِ ) آواز گلوی اسب که بعدِ صَهیل آید. || ( مص ) برگردانیدن سگ آواز درگلو از ترس و بیم. || بانگ کردن خر نزد ماده از شفقت. || به اندوه ناله و بانگ کردن زن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). || غریدن شیر. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ). || فریاد کردن مرد از بیم و ترس. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( اقرب الموارد ).

وهوهة. [ وَهَْ وَ هََ ] (ع اِ) آواز گلوی اسب که بعدِ صَهیل آید. || (مص ) برگردانیدن سگ آواز درگلو از ترس و بیم . || بانگ کردن خر نزد ماده از شفقت . || به اندوه ناله و بانگ کردن زن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || غریدن شیر. (منتهی الارب ) (دهار) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || فریاد کردن مرد از بیم و ترس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: