کلمه جو
صفحه اصلی

اخس

فرهنگ فارسی

خسیس تر، فرومایه تر، پست تر، خوارتر، زبونتر
( صفت ) خسیس تر زبون تر فرومایه تر خوارتر : ( نتیجه تابع اخس مقدمتین است .
بمعنی خوب لقب اردشیر سوم

فرهنگ معین

( اَ خَ سُ ) [ ع . ] (ص تف . ) خسیس تر، زبون تر، فرومایه تر، خوارتر.

لغت نامه دهخدا

اخس . [ اَ خ َس س ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خسیس . زبون تر. فرومایه تر. خوارتر. (غیاث اللغات ). ارذل . خسیس تر : نتیجه تابع اخس ّ مقدمتین است . ندانستند [ کدخدایان غازی و اریارق ] که چون خداوندان ایشان برافتادند ارذل من النعل و اخس ّ من التراب باشند. (تاریخ بیهقی ).


اخس . [ اُ خ ُ ] (اِخ ) (بمعنی خوب ) لقب اردشیر سوم هخامنشی که ظاهراً یونانی شده ٔ کلمه ٔ وَهوک َ فارسی هخامنشی است . رجوع به اردشیرسوم و ایران باستان ص 74، 952، 954، 955، 956، 1140،1152، 1153، 1155، 1157، 1158، 1164، 1165، 1179، 1183، 1214، 1324، 1360، 1430، 1449، 1629، 1637، 1644، 1872، 1883، 1936، 1943، 1954، 2018، 2124 شود.


اخس. [ اُ خ ُ ] ( اِخ ) ( بمعنی خوب ) لقب اردشیر سوم هخامنشی که ظاهراً یونانی شده کلمه وَهوک َ فارسی هخامنشی است. رجوع به اردشیرسوم و ایران باستان ص 74، 952، 954، 955، 956، 1140،1152، 1153، 1155، 1157، 1158، 1164، 1165، 1179، 1183، 1214، 1324، 1360، 1430، 1449، 1629، 1637، 1644، 1872، 1883، 1936، 1943، 1954، 2018، 2124 شود.

اخس. [ اَ خ َس س ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از خسیس. زبون تر. فرومایه تر. خوارتر. ( غیاث اللغات ). ارذل. خسیس تر : نتیجه تابع اخس مقدمتین است. ندانستند [ کدخدایان غازی و اریارق ] که چون خداوندان ایشان برافتادند ارذل من النعل و اخس من التراب باشند. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ عمید

خسیس تر، فرومایه تر، پست تر، خوارتر، زبون تر.

دانشنامه عمومی

اخس می تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد
۱. اخس نام داریوش دوم در کتاب هردوت یونانی است.
۲. اخس دهستانی در استان مورسیای اسپانیا است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اخس در لغت به معنای خسیس تر و پست تر، ضعیف تر و در منطق عبارت است از سالبه بودن و یا جزئی بودن قضیه.
قضیه سالبه از قضیه موجبه اخسّ است، و قضیه جزئیه از قضیه کلیه. بنابراین خسّت در قضیه به دو چیز است: یکی سالبه بودن و دیگر جزئی بودن. در قیاس، نتیجه همواره تابع اخسّ مقدمتین است. یعنی اگر یکی از دو مقدمه سالبه باشد، نتیجه سالبه خواهد بود و اگر یکی از آن دو جزئیه باشد، جزئیه.
منبع
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۸.
...


کلمات دیگر: